باشگاه فوتبال ملک شخصی برای تمرین مدیریت نیست/ ساکت چرا رفت که دوباره برگردد؟

همین ابتدا تکلیف یک چیز را مشخص کنیم؛ اینکه نساجی یک تیم شخصی است و با هزینه شخصی اداره میشود و ما ایرانیها ضربالمثلهای زیادی در مورد اموال شخصی داریم، دلیل نمیشود که کسی حق اظهارنظر پیرامون این مجموعه را ندارد. از چهاردیواری اختیاری تا آتش به اموال خویش به هیچ عنوان نساجی را ملک خصوصی نمیکند که اختیارش با صاحبش باشد!
پدیدههای بشری مثل فوتبال و سینما اگرچه مالکیت مادی مثل خانه یا مغازه دارند اما جنبههای اجتماعی آنها و تاثیری که در فرهنگ عمومی میگذارند باعث میشود که در سرتاسر دنیا دولتها قوانینی در مورد آنها وضع کنند. مثلا در سینما شما به صرف داشتن پول نمیتوانید هر فیلمی دلتان خواست بسازید! باید قوانین را رعایت کنید چرا که هر فیلم تاثیری روی اجتماع میگذارد. اصولا در هر کاری که برای مردم باشد و مخاطب آن مردم باشند، باید قوانین اجتماعی و فرهنگی را هم رعایت کرد. در فوتبال هم چنین است. یک تیم از نظر مادی می تواند متعلق به یک شخص باشد اما صاحبان واقعی فوتبال مردم و هواداران هستند و هر ثروتمندی وارد فوتبال شود و سرمایهگذاری کند، در کنار سودبردن از امتیازات فوتبال باید قواعد آن را هم بپذیرد.
وقتی تیمی تنها نماینده یک شهر یا یک استان در بالاترین سطح فوتبال یک کشور باشد، نتایج آن تیم روی زندگی تکتک آدمهای آن شهر یا استان تاثیر دارد. پس مالک آن تیم نمیتواند بگوید اختیار مالم را دارم و هر کار دلم خواست میکنم! به خصوص وقتی آن تیم تیمی قدیمی، ریشهدار و پرطرفدار مثل نساجی یا تراکتور باشد. دیگر لازم نیست مثالی از عشق مردم مازندران به نساجی بزنیم، در آبادان و انزلی هم نتایج صنعت نفت و ملوان به طور مستقیم روی زندگی روزمره مردم تاثیر دارد.
حال با این توضیح ببینید چه بر سر نساجی آمده است؛ تیمی که با جواد نکونام به لیگ برتر آمد و همراه خود شور و حرارتی استثنایی را به فوتبال ایران تزریق کرد، بازیکنان بزرگی را تحویل فوتبال داد و بیش از ۶ دهه از قدمت و عمر آن میگذرد، یعنی نسلهای زیادی با آن خاطره دارند.
نساجی با نکونام نتایج خوبی گرفت اما با ساکت الهامی به جام قهرمانی و سهمیه آسیا رسید. همانجا وقتی الهامی رفت، این سوال برای همه ایجاد شد که اگر یک مربی نتیجه گرفته و موفق است چرا باید برود! میگویند فوتبال است و رفتوآمد در آن امری عادی ولی در همین فوتبال هم برگشت به عقب یک ضعف و اشتباه بزرگ است!
نساجی فصل قبل حمید مطهری را آورد که در هفته بیستوچهارم برکنار شد تا یک مربی خارجی بیاید. حمید مطهری ساعت ۱۰ شب خداحافظی کرد و فردا ساعت ۵ بعد از ظهر کارلوس هرناندس در ورزشگاه کارگران به بازیکنان معرفی شد! میدانیم که پروسه انتخاب و مذاکره و بستن قرارداد با یک مربی خارجی هفتهها زمان میخواهد. گرفتن مجوز کار در هر کشور برای اتباع خارجی روزها کار اداری زمان میبرد، چطور نساجی در کمتر از ۲۴ ساعت هرناندس را آورد؟
همه اینها به کنار، اینکه این مربی در حد یک تیم بزرگ نبود در همان شش بازی مشخص شد. نساجی فصل قبل با هرناندس دو مساوی و چهار شکست آورد، یک گل زد و ۱۲ گل خورد تا اشتباه بزرگ مدیران این تیم در انتخاب این مربی عیان شود! بماند که از همان ابتدا هم میگفتند او مربی یک مدرسه فوتبال در دبی بوده است!
در ابتدای این فصل نساجی به مهدی رحمتی سپرده شد. او هم در پایان هفته سیزدهم خداحافظی کرد و بعد از یک بازی با مربی موقت، از هفته پانزدهم لوکاس آلکاراس اسپانیایی آمد؛ سه بازی، یک مساوی و دو باخت؛ یک گل زده و ۵ گل خورده!
و حالا این اسپانیایی هم برکنار شده تا دوباره ساکت الهامی برگردد! ساکتی که خود در مس رفسنجان این فصل نتایج ضعیفی آورد اما فعلا این سوژه ما نیست؛ سوال اینجاست که اگر ساکت الهامی خوب بود چرا گذاشتید برود و اگر او دیگر داشته جدیدی برای اضافه کردن به تیم نداشت، چطور دوباره او را برگرداندید؟ آیا به صرف چهار شعار روی سکوهای قائمشهر که ساکت را تشویق کردند تصمیم گرفتید؟ مگر نساجی یا هر تیم دیگر محلی برای مشق مدیریت و آزمون و خطاست؟ اگر تیم سقوط کند چه جوابی برای هواداران دارید؟
حالا ساکت برگشته و موفقیت قبلی توانایی او را ثابت میکند اما مربی در فوتبال نیاز به ابزار برای موفقیت دارد؛ هیچ کدام از بازیکنان آن زمان حالا دیگر در نساجی نیستند. ساکت برای ساختن تیم موردنظرش زمان میخواهد، آیا این زمان را به او خواهید داد؟ یا اینکه بعد از چند ناکامی مثل مربیان خارجی، ساکت هم قربانی خواهد شد؟
و در نهایت موضوع اول بحث، اینکه این رفتوآمدها چقدر هزینه دارد به خودتان مربوط است چون این پولها را از جیب خودتان میدهید، اما تاثیری که روی فوتبال ایران، شهر قائمشهر و استان مازندران میگذارد را چه کسی گردن میگیرد؟!
در همین ارتباط: ۹ تغییر در ۱۷ هفته؛ لیگ حرفهای یا محله برو بیا؟/ دیگر کسی به مدیران تیمهای عربی ایراد نگیرد