اخبار ورزشی

خبرورزشی‌گردی| ناصر ملک‌مطیعی: سینما من را از فوتبال قاپید/ ۸ ساعت روی سکو نشستم تا قهرمانی تیم ملی را ببینم/ فردین را تختی معرفی کرد

ناصر ملک‌مطیعی هنرپیشه فقید کشورمان در مصاحبه اختصاصی با خبرورزشی از علاقه خود به ورزش و به ویژه فوتبال و کشتی صحبت کرد.

خبر ورزشی

ناصر ملک‌مطیعی بازیگر سرشناس و فقید کشورمان پاییز سال ۱۳۹۲ مهمان خبرورزشی شد و این بار برخلاف اغلب مصاحبه‌ها، با او پیرامون ورزش صحبت کردیم. این ستاره بزرگ در مورد علاقه خود به ورزش به ویژه فوتبال و کشتی صحبت کرد.

بد نیست خلاصه صحبت‌هایش را دوباره برایتان به رشته تحریر درآوریم:

  • وقتی به دبستان رفتم، هنوز فوتبال در ایران رایج نبود و والیبال بازی می‌کردیم. البته من فوتبال را خیلی دوست داشتم و همراه با محمود بیاتی که بعدا بازیکن و سرمربی تیم ملی ایران هم شد و ما را به مقام قهرمانی جام ملت‌های آسیا در سال ۱۹۶۸ نیز رساند، به ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) می‌رفتیم و کنار زمین فوتبال، توپ‌جمع‌کن بودیم. من عاشق ورزش و تماشای فوتبال بودم.
  • مرحوم حسین صدقیانی مردی که به حق پدر فوتبال ایران لقب گرفت، در مقطعی از دل مسابقات آموزشگاهی استعدادیابی می‌کرد. من هم برای این طرح رفتم ورزشگاه امجدیه. آن‌جا به اصطلاح امروزی‌ها یک قیچی‌برگردان زدم. این حرکت امروز فوق‌العاده زیبا و تکنیکی محسوب می‌شود ولی در آن روز وقتی چنین کاری کردم، مرحوم صدقیانی فکر کرد قصد مسخره‌بازی دارم و به همین خاطر من را بیرون کرد گفت برو روی پله‌ها بنشین! من هم ناراحت شدم و رفتم که رفتم. آن زمان ۲۰ سال داشتم و تازه در یک فیلم بازی کرده بودم. این اتفاق طوری من را آزرد که هنوز با حسرت از آن یاد می‌کنم به خاطر همان ماجرا از فوتبال دل‌سرد شدم و سینما مرا قاپید.
  • بعد از دوره دانش‌سرا، کار در آموزش و پرورش را انتخاب کردم و دبیر ورزش شدم. در واقع طی دوران معلمی هم بحث ورزش را به طور جدی دنبال می‌کردم.
  • در کنار فوتبال، کشتی را نیز عاشقانه دوست داشتم و داور رسمی این رشته هم شدم.
  • من از المپیک ۱۹۶۰ رم تا ۱۹۷۶ مونترال حضور داشتم و همه آن‌ها را به عنوان تماشاگر از نزدیک دیدم. طوری برنامه‌ریزی می‌کردم تا بتوانم به المپیک بروم و علاوه بر آن، کارهایم را به طوری هماهنگ می‌کردم تا هنگام برگزاری رقابت‌های کشتی قهرمانی جهان فیلمبرداری نداشته باشم و بتوانم مسابقات را ببینم. برای مسابقات مهم فوتبال هم همین‌طوری بود. اردیبهشت سال ۱۳۴۷ که ایران برای اولین بار میزبان جام ملت‌ها شد و به فینال رسید، من در اوج شهرت سینمایی خودم بودم ولی ۸ ساعت روی سکوهای ورزشگاه امجدیه نشستم. یعنی ۶ ساعت قبل از شروع بازی وارد ورزشگاه شدم تا مبادا بدون بلیت بمانم. آن مسابقه و قهرمانی ایران یکی از شیرین‌ترین خاطراتم محسوب می‌شود.
  • خیلی‌ها وارد سینما شدند ولی نتوانستند دوام بیاورند. داشتن استعداد ذاتی یک لازمه حیاتی برای موفقیت در این عرصه محسوب می‌شود. خیلی‌ها آمدند ولی محمدعلی فردین چیز دیگری بود. فردین واقعا یکی بود.
  • در میان فوتبالیست‌های خارجی ژاوی و اینیستا را دوست دارم. واقعا بازیکنان شش‌دانگی هستند.
  • آقای فیل‌نژاد (فیلیپ اسکولاری) و فرگوسن را به عنوان مربیان خارجی دوست دارم. من عاشق مربیانی هستم که اتوریته دارند.
  • روزی که تابوت تختی را به ابن بابویه آوردند، من در اوج شهرت و محبوبیت بودم و برای اولین و آخرین بار بین مردم جایی حضور یافتم و کسی متوجهم نبود. نمی‌خواهم خدای‌نکرده بگویم من کسی هستم. ناصر ملک‌مطیعی هرچه دارد از لطف همین مردم است. نمی‌گویم کسی بی‌احترامی یا اهانت کرد. اتفاقا در تمام عمرم، خدا به من لطف کرده و محبت مردم بزرگترین ثروتم بوده است اما آن روز هزاران نفر مثل من بودند و مردم مرا می‌دیدند که کنار درختی تکیه زده‌ام و کسی توجهی به دیگران نداشت؛ همه مثل هم، من هم مثل همه. همه نگاه‌ها به تختی بود. او آن‌قدر بزرگ و محبوب بود که کسی ناصر ملک‌مطیعی و دیگران را نمی‌دید. آن‌جا می‌توانستی ببینی مشهور شدن آسان است و محبوب بودن سخت.
  • یک بار تختی به من گفت: محمدعلی فردین استعداد هنری زیادی دارد؛ او در اردوهای تیم ملی، شب‌ها برنامه هنری اجرا می‌کند. من (تختی) به او گفته‌ام تو به درد فیلم بازی کردن می‌خوری.
  •  وقتی تختی این را گفت، من به ایشان گفتم به فردین بگو یک روز بیاید استودیو. آن زمان من با پارس فیلم قرارداد داشتم و روزی که فردین آمد را به خوبی یاد دارم. دکتر اسماعیل کوشان صاحب پارس فیلم و سیامک یاسمی آن‌جا حضور داشتند. فردین آن‌قدر هنر داشت که آن‌ها بلافاصله او را پسندیدند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا