اخبار فرهنگی و هنری

همه چیز نابود شد؛ هم «کیک»، هم «محبوب»، هم «من» / نقدی بر خبرسازترین فیلم این روزها

«کیک محبوب من» چگونه فیلمی است؟ حرف حسابش چیست؟ به عنوان یک اثر سینمایی چه سایز و اندازه ای دارد؟ چرا در جایی نمره صددرصدی می گیرد و در جایی به خاطر نبود عمق، اصلا قابل نقد نمی دانند؟

خبرگزاری تابناک

«کیک محبوب من»، فیلمی که در مدت اخیر توجه مخاطبان و نظرات مساعد و نامساعد را از منتقدین جذب کرده، درامی است به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعی‌ها. این کار در هفتاد و چهارمین جشنواره بین‌المللی برلین به نمایش درآمد و برای دریافت جایزه خرس طلایی، در رقابت بود.

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، داستان از این قرار است که مهین (با بازی لیلی فرهادپور)، زنی بیوه که از زمان مهاجرت فرزند و نوه‌اش در تنهایی و پیری سپری می‌کند، تصمیم به شکستن طلسم تنهایی و انزوای خود و برقراری یک ارتباط عاطفی می‌گیرد. در این مسیر با فرامرز (با بازی اسمائیل محرابی) آشنا می‌شود که اتفاقاً مانند مهین، تنها زندگی می‌کند. وقتی مهین، فرامرز را به دنیای خودش دعوت می‌کند، فرامرز مشتاقانه با او هم‌مسیر می‌شود و مدت زمانی را باهم سپری و احوالاتی را رقم میزنند.

 

فیلنامه جذاب با دیالوگ هایی غیرواقعی

فیلمنامه به لحاظ دراماتیک و ساختار داستانی، جذاب است. اما باید توجه داشت که یک فیلمنامه، درست مانند یک پازل بزرگ است با قطعه‌های کوچک و بزرگِ فراوان. یکی از مهم‌ترین قطعات آن، دیالوگ است که به تناسب ژانر و فضایی که هر فیلم اقتضا می‌کند، متفاوت عمل می‌کند. زمانی‌که با یک فیلم واقعی و اصطلاحاً رئالیستی مواجهیم، بسیار حائز اهمیت است که دیالوگ‌ها نیز واقعی، آشنا، و منطقی باشند. در فیلم مورد نظر، دیالوگ‌ها در برخی مواقع از زیست روزمره دور شده و شکل تصنعی پیدا می‌کنند. شکل ادای این دیالوگ‌ها هم در شدت این تصنع مؤثر است. بنظر نمی‌رسد که این لحن از دیالوگ‌گویی ناخواسته باشد؛ زیرا اتمسفر کار سعی در نمایاندنِ ایزوله‌بودن و غربت جهان درونیِ انسان دارد. اما این تا حدی پذیرفته است. زمانی‌که دیالوگ‌ها بوی تحمیل یک ایدئولوژی، فکر یا احساس خاصی را به مخاطب بدهد، از ریخت می‌افتد و از اثرگذاری فیلم، می‌کاهد. همچنین هنر، همواره در بیان موضوعات با وسواس و زیبایی عمل می کند. نه این که هر چیزی را به هر شکلی بگوید. آن وقت اسمش هر چه باشد، هنر نیست.

 

کارگردانی 

فیلم به لحاظ بصری استفاده مناسبی از رنگ، نور و به‌خصوص قاب‌بندی کرده‌است. در واقع، هم‌نشینی قاب‌ها و دیالوگ‌ها، بار مفهومی اثر را به شکل نمادینی منعکس می‌کند. برای مثال روشن شدن چراغ خانه مهین‌خانم پس از ورود فرامرز و یا صحبت‌های بسیاری که از ابتدای فیلم درباره  «باغچه» می‌شود و اشاره‌های فراوانی که توسط قاب به آن می‌شود. باغچه‌ای که در نهایت تبدیل به یک نماد و عنصری کلیدی در فیلم می‌شود.

 

نوستالژی، پناهِ انسانِ تنها

شاید بتوان گفت که دو تا از کلیدواژه‌های اساسی «کیک محبوب من»، نوستالژی و تنهایی است. فیلم از شروع اتمسفری را برای ما می‌سازد که تماماً نشان‌دهنده حس تنهایی است.

این تنهایی پیوند عمیقی با نوستالژی دارد. درواقع به نظر حس نوستالژی، هم نتیجه تنهایی است و هم راه حلی در برابر آن. انسان تنها برای هضم تنهایی و پر کردن خلأ درونی‌اش، به گذشته‌ای پناه می‌برد که همواره دوستش داشته است. ویژگی نوستالژی این است که «اکنون» دوست داشتنی است، حتی اگر در «گذشته» این‌چنین نبوده باشد! 

پیوند با نوستالژی را می‌توان به وضوح در کلیت فیلم مشاهده کرد. برای مثال سکانس‌هایی که در آنها مهین و فرامرز به موزیک‌های قدیمی گوش می‌دهند، لذت‌های گذشته را بازگو می‌کنند و یا قاب عکس‌های قدیمی را نگاه می‌کنند و…

 

همه چیز نابود شد؛ هم کیک، هم محبوب، هم من / نقدی بر خبرسازترین فیلم این روزها

زمان همه‌چیز را خراب می‌کند! 

در مجموع این اثر، یک هجوم در برابر «زمان» است. 

نویسنده، زمان را مقصر همه‌چیز می‌داند. به تعبیر او، این زمان است که عشق، جوانی، سلامت و شادی را در خود می‌بلعد و با خود می‌برد؛ و اعتراض یک انسان سالخورده تنها به این وضعیت، عقب کشیدن زمان است. این عقب کشیدنِ زمان، در واقع همان پناه بردن به نوستالژی است. دیدگاه فیلمساز این است که در نهایت، انسان ذاتاً توانایی بازگرداندن زمان از دست رفته را ندارد و در این چالش، شکست می‌خورد و بی‌رحمانه توسط گذر زمان بلعیده می‌شود.

 

نام‌گذاری فیلم 

«کیک محبوب من»، شکست انسان مدرن در سه ساحت است:

١) کیک: چیز‌هایی که می‌سازد. (داشته‌هایش) 

٢) محبوب: چیز‌هایی که به آن علاقه دارد. (خواسته‌هایش) 

٣) من‌: هویت فردی‌اش (خودش) 

مهین و فرامرز، به همین ترتیب داشته‌ها، خواسته‌ها و در نهایت خودشان را از دست می‌دهند و به مرگ نزدیک می‌شوند. 

 

 

جمع‌بندی 

در مجموع، «کیک محبوب من» اثری است با مفاهیمی جهان‌شمول و قابل تأمل که نقاط ضعفی همچون دسته‌بندی کردن اقشار جامعه به دو گروه، نگاه ایدئولوژیک و یکسری دیالوگ‌های شعارزده، از لطافت هنری‌اش می‌کاهد. در نهایت این مخاطب است که تصمیم می‌گیرد از چه عینکی به جهانِ این فیلم نگاه کند.

نویسنده؛ ملیکا ریحان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا