اخبار بورس

به بدبختی‌های کشور و بازار سرمایه، "ترامپ" را هم اضافه کنید

این موضوع که چرا انتخاب ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در ظاهر برای پزشکیان و تیم دولت وفاق ملی اهمیتی ندارد، احتمالاً یا به درآمد‌ها و دارایی‌های دلاری این دوستان برمی‌گردد و یا به اعتمادبه‌نفس کاذب، روحیه بی‌خیالی و کم‌دانشی این عزیزان شاید از معدود دفعاتی که می‌توان آمریکا را متهم به الگوبرداری سیاسی از سایر کشور‌های دنیا کرد، انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ این کشور باشد؛ یعنی جایی که بزرگان علوم سیاسی و اقتصادی آمریکا به این نتیجه رسیدند که تنها راز و مسیر موفقیت این کشور، در تقلید بی‌چون‌وچرای طرح یکدست‌سازی قوای سه‌گانه و حاکمیت، مشابه با زمان ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی در ایران است. درهرصورت چه خوشمان بیاید و چه نیاید "ترامپ آمد" و یا می‌بایست سیاست‌هایی نظیر کشور کوبا و قطع گسترده برق و گرسنگی مردم را انتخاب کنیم و یا حاکمان کشور ناچارند سیاست‌های خود را با تحولات منطقه و جهان وفق دهند.

بورس نیوز

 

بورس نیوز:

متأسفانه برخلاف اظهارات جناب پزشکیان رئیس‌جمهور و عراقچی وزیر امور خارجه کشور تحت تحریم ایران، انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا در ۴ سال آینده، خبری بود که برای بسیاری از مردم جهان و به‌ویژه فعالین اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است.

این موضوع که چرا انتخاب ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در ظاهر برای پزشکیان و تیم دولت وفاق ملی اهمیتی ندارد، احتمالاً یا به درآمد‌ها و دارایی‌های دلاری این دوستان برمی‌گردد و یا به اعتمادبه‌نفس کاذب، روحیه بی‌خیالی و کم‌دانشی این عزیزان؛ اما آنچه در روز‌های گذشته در بسیاری از وب‌سایت‌ها و روزنامه‌های بزرگ خبری و تحلیلی دنیا (نظیر رویترز، فاینانشیال تایمز، CNBC و …) شاهد آن هستیم، برآورد تبعات سیاسی و به‌ویژه اقتصادی انتخاب مجدد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده آمریکا بر کشور‌هایی به‌مراتب قوی‌تر و برتر از ایران است. 

 

 

 

البته ظاهراً حساب مردم ایران همانند بسیاری دیگر از موارد و به‌ویژه در مسئله انتخاب مجدد ترامپ، از مسئولین و اعضای دولت کشور جداست، چراکه به گواه بسیاری از وب‌سایت‌های تحلیلی (بورس نیوز موفق به تائید بخشی از اطلاعات و اینفوگرافی‌های موجود در فضای مجازی نشد و برای همین از آنها در این گزارش استفاده ننمودیم) و البته با مشاهدات میدانی ساده، مردم ایران یکی از فعال‌ترین دنبال کننده‌های نتایج انتخابات ۲۰۲۴ ریاست جمهوری آمریکا بودند.

 

احتمالاً ریشه اینکه چرا موضوع انتخاب مجدد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، برای مردم ایران تا به این حد جذاب و نگران‌کننده است، به رشد چند برابری قیمت دلار در سال‌های ۱۳۹۷، کاهش شدید قدرت خرید مصرف‌کننده و شیوع مفرط فقر در این سال‌ها بازمی‌گردد.

” شایان‌ذکر است که منظور از مردم ایران، جمعیت بیش از ۹۶ درصدی ساکنان این کشور است که برخلاف جمعیت حدود ۴ درصد متصل به حلقه‌های قدرت که به رانت‌های کلان نفتی و دولتی، فاقد بهره‌مندی از دارایی‌ها و املاک دلاری هستند. چه‌بسا که اتفاقاً، انتخاب ترامپ و افزایش تحریم‌ها و چالش‌های سیاسی منجر به رونق مجدد کسب‌وکار این عزیزان و افزایش توان مالی آنها گردد “.

 

و، اما تبعات انتخاب مجدد ترامپ بر سیاست و اقتصاد دنیا:

 

شاید از معدود دفعاتی که می‌توان آمریکا را متهم به الگوگیری سیاسی از سایر کشور‌های دنیا کرد، انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ این کشور باشد؛ یعنی جایی که بزرگان علوم سیاسی و اقتصادی آمریکا به این نتیجه رسیدند که راز و تنها مسیر موفقیت این کشور، در تقلید بی‌چون‌وچرای طرح یکدست‌سازی قوای سه‌گانه و حاکمیت مشابه بازمان ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی در ایران است.

 

به بدبختی‌های کشور و بازار سرمایه،

 

علی‌رغم اینکه این طرح در ایران نتیجه‌ای برعکس و نامطلوب بر جای گذاشت، کشور آمریکا چینش عجیبی در به دست آوردن کرسی‌های ریاست جمهوری، مجلس سنا و مجلس نمایندگان توسط جمهوری خواهان را در مقطع فعلی تجربه می‌کنند.

حالا دیگر کشور آمریکا نیز همانند ایران در زمان جناب رئیسی، هم مجلس سنا و نمایندگان یکدستی دارد و هم رئیس‌جمهور منتخب حزب جمهوری خواهان را بر رأس امور کشور می‌بیند.

این چینش عجیب و البته تاریخی ارکان قدرت و قانون‌گذاران در آمریکا، نه‌ تنها باعث نگرانی‌های گسترده در ایران (به دلیل خصومت‌ها و مواضع سخت‌گیرانه نمایندگان جمهوری خواهان علیه ایران) گردیده است بلکه بسیاری از تحلیل‌گران بین‌المللی و مجرب جهانی را نیز از حیث اختیارات بالای ترامپ در دوره ۴ ساله ریاست جمهوری آتی خود، به تفکری عمیق فروبرده است.

 

ترامپ و آمریکا یک‌ طرف، چین، اتحادیه اروپا و سایر کشور‌های جهان یک‌ طرف

 

علاوه بر موضوع آزادی عمل و اختیارات بیشتر ترامپ، سخنرانی‌ها و مواضع ترامپ در کارزار‌های انتخاباتی وی در خصوص تعرفه‌های وارداتی، مالیات، افزایش بودجه نظامی، برنامه‌های مقررات زدایی در کسب‌وکار، چالش مهاجران، کسری بودجه احتمالی و تأثیر آن بر سیاست‌های پولی و مالی فدرال رزرو و البته روند کلی اقتصاد جهانی، بسیاری از تحلیلگران مطرح دنیا را ناچار به بحث‌های عمیق و ارائه گزارش‌هایی مفصل کرده است. 

 

 

به بدبختی‌های کشور و بازار سرمایه،

 

 

به‌طورکلی یکی از اصلی‌ترین مشخصه‌های تصمیم‌گیری در مکتب اقتصادی و سیاسی ترامپ، وضع تعرفه‌های اقتصادی است که در این خصوص ۲ دیدگاه وجود دارد:

 

۱- برخی موضوع تعرفه را به‌عنوان ابزاری قوی برای چانه‌زنی با کشورها، در راستای گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی می‌دانند که مثال‌های متعددی از آن می‌توان در دوره ریاست جمهوری پیشین وی مشاهده کرد.

برای نمونه حتی در جدیدترین اظهارات ترامپ در موضوع ایران، او در خصوص تهدید چین به عدم خرید نفت از ایران و کاهش چشمگیر درآمد‌های نفتی ایران در سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ توضیح داده بود.

به عبارتی کافی است ترامپ چین را به افزایش تنها ۵ درصدی سطح تعرفه کالا‌های صادراتی به آمریکا تهدید کند تا ایران قادر به فروش همین میزان اندک نفت به چین هم نباشد چرا که ارزش نفت خریداری‌شده از ایران و ۵ درصد تعرفه واردات کالا‌های صادراتی چین به آمریکا به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه نیست و البته این موضوع در خصوص روسیه، اتحادیه اروپا و سایر کشور‌ها هم صدق می‌کند.

 

 

۲- برخی دیگر، اما نگران آن هستند که ترامپ به وعده‌های انتخاباتی خود عمل کرده و موضوع تعرفه‌های وارداتی را به شکلی گسترده اجرا کنند.

یکی از معروف‌ترین جمله‌های ترامپ در سال‌های گذشته را به یاد می‌آورید؟ ترامپ قبلاً «تعرفه» را کلمه موردعلاقه خود توصیف کرده و آن را «زیباترین کلمه در فرهنگ لغت» خوانده است.

در جدیدترین اظهارات و در تلاش برای افزایش درآمد، ترامپ پیشنهاد کرده است که می‌تواند تعرفه ۲۰ درصدی را برای همه کالا‌های وارداتی به ایالات‌متحده اعمال کند، همراه با تعرفه ۶۰ درصدی برای محصولات چینی و تعرفه‌ای تا ۲۰۰۰ درصدی برای وسایل نقلیه ساخته‌شده در مکزیک.

البته اروپا هم از گزند سیاست‌های آمریکا در امان نمی‌ماند و ترامپ عنوان کرده بود که بلوک ۲۷ کشوری (اتحادیه اروپا) «بهای گزافی» را برای نخریدن کالا‌های صادراتی آمریکا به‌اندازه کافی خواهد پرداخت. در این خصوص کافی است به کاهش ۱.۷۵ درصدی ارزش یورو پس از انتخاب شدن ترامپ در روز چهارشنبه و ثبت بدترین ریزش روزانه از ماه مارس سال ۲۰۲۰، اشاره نمود؛ بنابراین همان‌گونه که ملاحظه می‌شود حتی ابرقدرت‌های اقتصادی اروپا و چین هم در مقابل سیاست‌های ترامپ، در امان نیستند و چه برسد به کشور‌های کوچک‌تر و با اقتصادی ضعیف‌تر که برخلاف سیاست‌های آمریکا عمل نمایند.

 

البته یادتان باشد ترامپ به‌عنوان یک میلیاردر بزرگ املاک و مجری سابق تلویزیون، خود را معامله‌کننده نهایی می‌داند. هیچ‌کس مطمئن نیست که آیا او تهدیدات تعرفه ۶۰ درصدی خود را علیه چین دنبال خواهد کرد یا برای مذاکره با شی جین پینگ تلاش خواهد کرد. لازم به ذکر است ترامپ در سال ۲۰۱۸ بر ۲۵۰ میلیارد دلار از کالا‌های چینی تعرفه‌های ۲۵ درصدی اعمال کرد، اما تهدید‌های اخیر وی تعرفه بسیار تنبیهی و جدی‌تری در مقایسه با قبل است.

به تعرفه‌های کالا‌های وارداتی قوانین سخت‌گیرانه مهاجران، کاهش مالیات بر کارخانه‌ها و افراد ثروتمند و افزایش چشمگیر بودجه نظامی آمریکا را نیز اضافه نمایید تا تأثیرات چشمگیر آتی این سیاست‌ها بر اقتصاد جهانی را متوجه شوید.

 

ایران و چالش ترامپ:

 

ترامپ یک‌بار در سال ۱۳۹۷ نشان داد که اصولاً در تصمیم‌گیری‌های خود در قبال ایران کاملاً مستقل و قاطعانه عمل می‌کند. می‌دانیم که هنوز و پس از سال‌ها، ایران نتوانسته از بحران‌های مالی و اقتصادی ناشی از تصمیمات ترامپ رهایی یابد بااین‌وجود به نظر می‌رسد در دور جدید ریاست جمهوری ترامپ، مسئولین و حاکمان کشور بیشتر متوجه تبعات درگیری با ترامپ هستند.

به خصومت‌های قدیمی اعضای پرنفوذ و امروز اکثریت حزب جمهوری‌خواه در آمریکا، روابط نزدیک و تنگاتنگ نتانیاهو و ترامپ را هم اضافه کنید تا به چشم‌انداز روشن‌تری از ادامه مقابله‌های نظامی و سیاسی ایران با اسرائیل، دست‌یابید.

بار‌ها و بار‌ها اعلام کرده‌ایم که ما نیز همچون بسیاری از مسئولین دولت و حاکمان کشور، اشراف کامل بر توانایی‌های داخلی و عزت ملی داریم، اما موضوع ترامپ و نحوه برخورد با وی، فراتر از توانایی‌های داخلی و ادعا‌های این عزیزان است.

کافی است تصور کنید که همین یک‌میلیون بشکه نفت با زیر فروشی ۲۰ تا ۳۰ درصدی به کشور دوست و برادر، چین هم بر اثر سیاست‌های سخت‌گیرانه ترامپ کاهش و یا بسیار محدود شود. به نفت، فلزات اساسی صادراتی و محصولات خام پتروشیمی و نا ترازی‌های انرژی کشور نیز بیافزائید تا ببنید ممکن است دچار چه وضعیت گل و بلبلی شویم.

 

ترامپ و بازار سرمایه ایران:

 

قصد نداشتیم تا برخی تحلیل‌های غیر کارشناسی و سطحی فعالان بازار سرمایه را در خصوص بازگشت ترامپ، نقد کنیم، اما با توجه به حوزه کاری پایگاه خبری  بورس نیوز و لزوم رسیدگی به ابعاد تحولات بین‌المللی بر بازار سرمایه کشور، پرداختن اجمالی به برخی موضوعات خالی از لطف نیست.

در روز‌های گذشته دیدیم برخی کارشناسان شرایط بازار سرمایه کشور در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ را با وضعیت دوره نخست ریاست جمهوری وی و رشد‌های نجومی بازار سرمایه در آن دوران مقایسه کرده بودند که این موضوع از چند حیث باعث تعجب و تأمل است:

 

اولاً، در دوره پیشین ریاست جمهوری ترامپ شاهد رشد چند برابری و بیش از ۵۰۰ درصدی قیمت‌های دلار بودیم که این موضوع منجر به تغییرات شگرف درآمد‌های حاصل از فروش شرکت‌ها در مقایسه با عدم رشد همسان بهای تمام‌شده (به دلیل موجودی‌های مواد و کالا و یا تأخیر در سیاست قیمت‌گذاری مواد اولیه توسط دولت) گردید.

در وضعیت فعلی اگر شخصی در بازار سرمایه کشور، نرخ‌هایی با رشد حتی ۵۰ تا ۱۰۰ درصدی دلار و تأثیرگذاری بر سودآوری شرکت‌ها را تخمین می‌زند احتمالاً بر روی بسیاری از آشوب‌های داخلی و اجتماعی در کشور شرط بسته است، چرا که بسیار بعید است این کشور و مردم توان هضم دلار با قیمت‌های بیش از ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزارتومانی را داشته باشد.

پس شرایط سودآوری این دوره شرکت‌ها با دوره پیشین ریاست جمهوری ترامپ قابل‌مقایسه نیست.

 

ثانیاً در سال‌های ۱۳۹۷ تا سال ۱۳۹۹ خبری از ناترازی‌های گسترده انرژی در کشور نبود و اکثر شرکت‌ها می‌توانستند با درصد‌های بالایی از ظرفیت‌های عملی خود تولید کنند. آیا شرایط کنونی شرکت‌ها و کاهش مفرط تولید شرکت‌های بزرگ و صادرات محور با توجه به نا ترازی‌های گسترده برق و گاز، اجازه تولید عادی و مورد انتظار را می‌دهد؟

باور کنید مهم‌تر از معضل ترامپ در شرایط کنونی برای شرکت‌های تولیدی در ایران، کاهش شدید تولید و قدرت مصرف‌کنندگان است که این موضوع نیز از دیگر وجه تمایزات بازار سرمایه کنونی با دوره پیشین ریاست جمهوری ترامپ است.

 

ثالثاً، در سال‌های پس از ۱۳۹۹، آن‌قدر اعتماد سرمایه‌گذاران بر بازار سرمایه خدشه‌دار شده است که بعید است حتی با دیدن نشانه‌های رشد بازار، استقبال گسترده‌ای از بازار سرمایه در میان مردم صورت بگیرد و این موضوع نیز می‌تواند از دیگر تفاوت‌های محسوس این دوره با دوره پیشین باشد.

 

 

 

به بدبختی‌های کشور و بازار سرمایه،

 

سخن آخر:

 

درهرصورت چه خوشمان بیاید و چه نیاید ” ترامپ آمد ” و یا می‌بایست سیاست‌هایی نظیر کشور کوبا و قطع گسترده برق و گرسنگی مردم را انتخاب کنیم و یا حاکمان کشور ناچارند سیاست‌های خود را با تحولات منطقه و جهان وقف دهند.

راستی از نرخ تورم ونزوئلا پس از کاهش تنش‌های سیاسی با آمریکا خبردارید؟ کشوری که نرخ‌های تورم چند هزار درصدی را پیش از سال ۲۰۲۲ تجربه کرد و در اکتبر سال گذشته تورمی ۳۱۶ درصدی را به ثبت رسانده بود، در ماه سپتامبر ۲۰۲۴، نرخ تورم تنها ۲۵ درصدی را گزارش کرد تا شاید برخی از دوستان تندرو متوجه شوند که مصالح مردم یک کشور مهم‌تر از هر چیز دیگری است.

می‌دانیم ترامپ برای مسئولین ایران عددی محسوب نمی‌شود و بعضاً با عناوینی تمسخرآمیز از او یاد می‌کنند ولی یادمان باشد وقتی پای مصالح ملی و اوضاع اقتصادی مردم یک کشور در میان است، حتی مادرو رئیس‌جمهور ونزوئلا در صف نخست تبریک به ترامپ قرار می‌گیرد علی‌رغم آنکه با دیدگاه‌های او مخالف است.

باور کنید ما هم باور داریم که آمریکا جهان خوار است و در قتل‌عام مردم بی‌دفاع فلسطین نقشی پررنگ دارد ولی سیاست و اقتصاد مقوله‌ای دیگر است و منافع ملی مهم‌تر از هر چیز.

 

 

به بدبختی‌های کشور و بازار سرمایه،

پایان مطلب

برچسب ها : سوژه هفته بازار سرمایه ترامپ پزشکیان دولت وفاق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا