۱۰ شهر خیالی برتر در بازی های ویدیویی

طراحی یک شهر متفاوت و آرمانی، بستر روایت یک داستان بینظیر را فراهم میکند. اینجا، به ده شهر خیالی برتر در دنیای بازی ها پرداختهایم.
هر شهری در دنیا کاراکتری مخصوص به خود دارد. برای مثال پاریس را به عنوان شهر عشق، نیویورک را به عنوان شهری که شب و روزش فرقی ندارد و رُم را به عنوان مهد معماری میشناسند. کاراکتری که یک شهر دارد روی انسانهایی که در آن شهر زندگی میکنند، توریستهایی که از آن بازدید میکنند و حال و هوای کلی آن تاثیر مستقیمی دارد. همین تفاوت در فرهنگ و کاراکتر شهرها باعث شده کارگردانان سالها به لوکیشنها مختلف سفر کنند تا در آن فیلمهایی به یادماندنی به تصویر بکشند یا عین آن محیطها را در بازی خود بازسازی کنند.
در کنار شهرهای واقعی، شهرهایی نیز هستند که ساختهی ذهن انساناند. شهرهایی که فقط ذهن بلندپروازانهی یک نویسنده یا کارگردان میتواند آنها را خلق کند. مکانهایی پر از آرامش و یا هرج و مرج که همواره بستر روایت داستانهای بینظیری بودهاند. صنعت بازی، پر از این شهرهای خیالی است که ما را به عنوان مسافر پذیرفتهاند و چند روز، چند ماه و حتی چند سال در برخی از آنها زندگی کردهایم.
لیست زیر، متشکل از ده شهر خیالی است که فارغ از آرمانی یا پادآرمانی بودن آنها، طراحی بینظیری دارند و چیزی جدید به جهان بازیها اضافه کردهاند. در این لیست، از شهرهای واقعی که در بازیها بازآفرینی شدهاند و یا مکانهایی که لزوماً شهر نیستند، نامی برده نشده و سعی کردهایم تمرکز خود را روی شهرهای خیالی بگذاریم. پس با ما همراه باشید که دوری کوتاه در این ده شهر بزنیم و برگردیم!
۱۰- Midgar (Final Fantasy VII)
از نظر بسیاری از گیمرها و منتقدین، هفتمین نسخه از سری فاینال فانتزی، بهترین نسخهی آن بود که با داستانی غنی، کاراکترهای دوست داشتنی و گیمپلی جذاب موفق شد جای خود را به عنوان یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ تثبیت کند. شهری که فاینال فانتزی ۷ در آن روایت میشود، یک شهر صنعتی بسیار بزرگ است که به دو بخش مجزا تقسیم شده است. قسمت بالانشین آن که جمعیت پولدار شهر در آن زندگی میکنند و بخش پاییننشین که وضعیت معیشتی خوبی ندارد. میدگار (Midgar) به خوبی اختلاف طبقاتی را به تصویر میکشد و تاثیرات سیاستمداران خودخواه آن شهر بر روی وضعیت معیشتی مردم را ترسیم میکند. از نظر معماری، میدگار یک شهر صنعتی با سازههای عظیم آهنی است که بخشهای ثروتمند شهر بسیار سرسبزتر و تمیزتر از سایر نقاط آن نمایش داده شده است. در نسخهی ریمیک این بازی، میدگار با وسعتی بزرگتر طراحی شده و در طول بازی تقریباً به همهجای آن سر میزنید.
۹- Raccoon City (Resident Evil Series)
تقریباً غیرممکن است که لیستی نوشته شود و نامی از رزیدنت ایول در آن برده نشود! علاوه بر داستان سیاسی و رمزآلود، کاراکترهای خفن، گیمپلی خوب و حس ناب ترس و بقا، سازندگان رزیدنت ایول در مورد ساخت شهر نیز مهارت خود را ثابت کردهاند. راکون سیتی (Raccoon City)، شهری خیالی در ایالات متحده است که نسخههای دوم و سوم سری رزیدنت اویل در آن روایت میشوند و در بازیهای دیگر سری نیز اشارههای مستقیم و غیرمستقیمی به این مکان میشود. راکون سیتی را همه به عنوان شهری پر از آشوب و وحشت میشناسند. شهری که به نظر میرسد قبل از شیوع ویروس در آن، محلی آرام و دنج برای زندگی بوده و شبهای زیبایی داشته است. در ساخت این شهر، سازندگان از معماری شهرهای متوسط و کوچک آمریکا الهام گرفتهاند و محیطی بوجود آوردهاند که هم خوشایند است و هم وحشتناک. بخشهای مختلف این شهر، مانند ادارهی پلیس، مرکز کنترل قطار و آزمایشگاههای پیشرفتهی شرکت آمبرلا از به یادماندنیترین بخشهای این شهر هستند. اما مهمترین دلیل حضور راکون سیتی در این لیست، نوستالژیک بودن آن برای طرفداران رزیدنت اویل و خاطرات فراوانی است که با این شهر خیالی داریم.
۸- Silent Hill (Silent Hill Series)
طبیعی است که وقتی از رزیدنت اویل صحبتی به میان میآید، یادی هم از برادر این سری بکنیم که مانند رزیدنت اویل، حقی بزرگ بر گردن سبک وحشت و بقا دارد. همانطور که بیشترتان میدانید، سایلنت هیل (Silent Hill) نه تنها نام این سری، بلکه نام شهری است که بازی در آن اتفاق میافتد. طراحی این شهر واقعاً منحصربفرد و بینظیر است و به محض ورود به آن میتوانید حس کنید که قرار نیست اتفاقات خوبی در آن بیفتد. مِه همهجای این شهر متروکه را گرفته و موجودات عجیبالخلقه که در واقع نمودی از گناهان پروتاگونیست بازی هستند، در گوشه و کنار آن کمین کردهاند. از نظر اتمسفر، کمتر شهری است که بتواند با شهر وحشتناک Silent Hill رقابت کند. محیط سرد و بیرحم آن که بعدها به عنوان الگویی برای ساخت بازیهای زیادی در این سبک استفاده شد، هنوز هم خاص و بیرقیب است. همینها کافیست تا رتبه هشتم این لیست را به شاهکار کونامی اختصاص دهیم.
۷- City 17 (Half Life 2)
اکثر گیمرها سر اینکه Half Life 2 یک شاهکار بیبدیل در تاریخ بازیهاست و درهای زیادی را به روی بازیهای پس از خودش باز کرده توافق دارند، اما میخواهیم فرصت را غنیمت شمرده و در مورد بخشی از این بازی حرف بزنیم که تا حالا کمتر به آن پرداخته شده است. شهری که داستان Half Life 2 در آن روایت میشود City 17 نام دارد که توسط موجودات فضایی تسخیر شده و فضایی سرد و بیروح دارد. ناامنی، سرکوب و خفقان کلماتی هستند که میتوانند حس مخاطب را نسبت به این شهر بیان کنند. معماری و اتمسفر این شهر خیالی، شباهت زیادی با برخی از شهرهای اروپای شرقی دارد و دقیقاً همین فضاسازی، نقش زیادی در انتقال حس خفقان به مخاطب ایجاد میکند. قلعهی بدیُمنی که در مرکز شهر بنا شده، همواره حس ترس را به مخاطب تزریق میکند و محیطی دیستوپیایی بوجود میآورد که نظیر آن را در کمتر عنوانی مشاهده کردهایم.
۶- New Vegas (Fallout: New Vegas)
در مقالهای که مدتی پیش در مورد سری فالاوت نوشتم، به علاقهام نسبت به فضاسازی سری فالاوت اشاره کرده بودم. بخش عظیمی از این علاقه به دلیل اتمسفر و طراحی عالی شهرهای این سری است که همگی آنها با دقت تمام به جزئیات طراحی شدهاند. Diamond City که در نسخهی چهارم معرفی شد، محیطی گرم و رنگبندی روشنی داشت و Megaton نیز که داستان نسخهی سوم سری در آن روایت میشد، حس محیطی پساآخرالزمانی را به خوبی به تصویر میکشید. اما New Vegas به قدری خوب بود که نام یک نسخه از بازی به طور کامل به آن اختصاص پیدا کرده است. همانطور که از نام آن پیداست، New Vegas در واقع باقیماندهی شهر Las Vegas پس از جنگ است و همانطور که لاس وگاس به نورهای نئونی، کازینوهای بزرگ و امکانات تفریحی گسترده شهرت دارد، در New Vegas نیز شاهد چنین چیزهایی هستیم.
صاحب شهر New Vegas فردی به نام مستر هاوس (Mr. House) است که با درایت خود این منطقه را تا جای ممکن از آسیبهای جنگ حفظ کرده و در میان خارزار فال اوت، فضایی ساخته که بسیار پیشرفتهتر از سایر نقاط این سرزمین است! در New Vegas طنز سیاه سری فالاوت بهتر خودش را بروز میدهد و NPCهای آن نیز حال و هوای شهر را خاصتر میکنند. شاید Fallout: New Vegas کمی قدیمی باشد، اما اگر حوصله کنید و سراغ بازی بروید، چیزهای جالبی در شهر خیالی New Vegas به چشمتان خواهد خورد!
۵- Gotham City (Batman Series)
با اینکه Gotham City خیلی قبلتر از انتشار سری بازیهای بتمن وجود داشت و بارها در کامیکهای بتمن و فیلمهای اقتباسی از آن نمایش داده شده بود، اما Rocksteady نیز بار دیگر موفق شد تا این شهر تاریک و بارانی را به خوبی به تصویر بکشد. گاتام به طرز آشکاری با الگوگیری از شهر نیویورک ساخته شده، اما نیویورکی بسیار تاریکتر و خطرناکتر که اکنون محل جولان دادن خلافکارها، آدمکشها و دیوانههایی مانند جوکر و Scarecrow است. در گاتام خبر زیادی از نور و روز نیست و در شب نیز شهر در تاریکی مطلق فرو میرود. بارش باران نیز جزئی جدایی ناپذیر از این شهر است که فضای آن را دراماتیکتر میکند.
گاتام با ساختمانهای بلند، شبهای تاریک و سوپرهیروی مورد علاقهمان یعنی بتمن، یکی از خطرناکترین و در عین حال به یاد ماندنیترین شهرهای خیالی در دنیای بازیهاست.
۴- Anor Londo (Dark Souls)
میدانم که طرفداران سری Dark Souls منتظر دیدن این نام در لیست بودند! بازیهای میازاکی و به طور خاصتر، سری Dark Souls، همواره یکی از دارکترین و جاهطلبانهترین معماریها را در میان بازیهای ویدئویی داشتهاند. نمیدانم از Anor Londo باید به عنوان یک شهر نام برد یا یک سرزمین، اما هرچه که هست، قطعاً یکی از بهترین اتمسفرهای جهان بازی از آنِ این مکان است. قلعههای بلند که سر به آسمان کشیدهاند، مناظری با غروب زیبا، کوهستانهای بیرحم و سیاهچالههای تاریک، تنها بخشی از کاراکتر این شهر را بیان میکنند. برای ساخت این شهر از معماری گاثیک (Gothic) استفاده شده که در اروپای قرون وسطی از سبکهای رایج برای ساخت ساختمانهای غولپیکر مانند قلعهها و کلیساها بوده است. این معماری با گوشههای تیز و رنگبندی تیره، همواره حس ترس و قدرت را به مخاطب القا میکند و این دقیقاً همان چیزی است که سازندگان Dark Souls از محیط بازیشان میخواهند!
۳- Night City (Cyberpunk 2077)
Cyberpunk 2077 یکی از افتضاحترین عرضههای تاریخ را داشت و بازی در روزهای ابتدایی روی کنسولهای نسل هشتمی به حدی باگ داشت که حتی قابل بازی کردن نبود و همین موضوع سبب شد تا حتی پس از آپدیتهای متعدد و رفع بسیاری از این باگها، نقاط قوت این بازی نادیده گرفته شوند. یکی از این نقاط قوت، شهر پویا و سرزندهی Night City بود. میتوان گفت Night City به طور قطع و یقین یکی از بهترین شهرهایی است که تا به حال در دنیای بازیها طراحی شده و دهها فعالیت مختلف میتوان در آن انجام داد. این شهر خیالی به شش بخش مختلف تقسیم میشود که هر کدام از این بخشها کاراکتر مخصوص خودشان را دارند. برای مثال Watson منطقهای است که خلافکارها آن را قبضه کردهاند و Westbrook محلهای لوکس است که پولدارهای شهر در آن جمع شدهاند.
تنوع محیط در Night City واقعاً بالاست و گشت و گذار در آن واقعاً لذتبخش است. اگر PC قدرتمند یا یک کنسول نسل نهمی دارید و هنوز Cyberpunk را بازی نکردهاید، وقت آن رسیده است سری به Night City بزنید.
۲- Vice City/Los Santos (Grand Theft Auto Series)
مگر میشود صحبت از بهترین شهرها شود و سخنی از شاهکار راک استار به میان نیاید؟ اغراق نیست اگر بگوییم سری GTA، پررنگترین نقش را در افزایش محبوبیت بازیهای جهان باز داشتهاند و بسیاری از بازیهای دیگر تا به حال سعی کردهاند شهری مانند یکی از شهرهای GTA خلق کنند، اما هیچ کدام حتی به نمونههای اصلی راک استار نزدیک هم نشدهاند. انتخابهای زیادی برای شمارهی دوم وجود داشت، چرا که هر کدام از شهرهای GTA، از جمله Liberty City و San Andreas به راحتی میتوانند در رتبههای پایینتر این لیست جای بگیرند. اما بر حسب سلیقه، نام Vice City و Los Santos را در این مقاله آوردهایم که دو تا از منحصربفردترین شهرهای GTA هستند.
Los Santos شهری گرم و ساحلی است که جریان نسخهی پنجم بازی در آن اتفاق میافتد و Vice City نیز در واقع با الگوگیری از ایالت فلوریدای آمریکا طراحی شده است. هردوی این شهرها محیطی زنده و پر از جنب و جوش دارند و جغرافیای آنها محیطی فراهم کرده که در آن هم بتوان قایق سواری کرد، هم سوار جت و هلیکوپتر شد و هم در خیابانهای آن سوپرکار راند. در تمام نقاط این شهرها اتفاقی در حال جریان است و تنوع محیط به قدری زیاد است که میتوانید صدها ساعت در آنها پرسه بزنید بدون اینکه ذرهای خسته شوید. شدیداً منتظریم ببینیم Vice City در نسخهی ششم بازی به چه شکل و در چه مقیاسی طراحی شده است!
۱- Rapture/Columbia (BioShock Series)
جاهطلبانهترین شهرهای لیست قطعاً Rapture و Columbia هستند که اولی را در دو نسخه اول، و دومی را در نسخهی Infinite مشاهده کردهایم. هرچه از طراحی این دو شهر و فکری که پشت آنها بوده بگویم کم گفتهام. رپچر شهری در زیر آب است که قرار بوده آرمانشهری برای نخبهترین افراد جهان باشد. شهری که وقتی به آن میرسید هرچیزی هست به جز یک آرمانشهر! هرج و مرج و آشوب در این شهر بیداد میکند و محیط تاریک، مرطوب و بیرحمانهی این شهر دقیقاً نقطهی مقابل چیزی است که از یک یوتوپیا میتوان انتظار داشت.
از سوی دیگر کلمبیا شهری در آسمان و بر روی ابرهاست که برخلاف رپچر، از یک پالت رنگی روشن برای طراحی آن استفاده شده است. شهری که در معماری آن از ترکیب سبکهای ویکتوریایی و نئوکلسیکال استفاده شده و حس یک شهر رو به رشد را به مخاطب انتقال میدهد. محیط شهر به گونهای طراحی شده که بازی بدون کاتسین، ساعتها و ساعتها میتواند برایتان داستان تعریف کند بدون اینکه برایتان یکنواخت و خستهکننده شود. کلمبیا مردمی عجیب دارد و کوچه پس کوچههای آن پر از جزئیات ریز و درشت برای علاقهمندان به این سبک از فضاسازیست.
ساعتها میتوان در مورد این دو شهر که یکی زیر آب است و دیگری بالای ابرها مطلب نوشت و در ستایش ریزترین جزئیات آنها حرف زد، اما در این مقاله به همین مقدار اکتفا میکنیم و رتبهی اول را به این دو شهر از سری محبوب بایوشاک اختصاص میدهیم.
به جز این ده شهر، شهرهای دیگری نیز هستند که میتوانستند در این لیست حضور داشته باشند. شما نام آن شهرها را با ما در میان بگذارید!