۱۰ بازی فوقالعاده که سیستم کنترل فاجعهباری داشتند

گاهاً مشکلی ماورای مشکلات رایج در بازی های ویدیویی گریبان یک اثر هنری فاخر را میگیرد و آنها را برخلاف ماهیت سرگرم کنندهشان به عناوینی طاقت فرسا تبدیل میکند.
ممکن است جملهی «هیچ بازیای کامل نیست» به یک کلیشه تبدیل شده باشد، اما به هر حال حقیقت دارد. حتی برخی از بهترین بازیها نیز دارای نقصهایی هستند و اغلب این نقصها میتوانند از نوعی باشند که نادیده گرفتن آنها اصلاً آسان نیست. به عنوان مثال، در طول سالهای اخیر ما بیش از چند بازی را تجربه کردهایم که به طور کلی فوقالعاده بودند، اما سیستم کنترل فاجعهبار یا حداقل ضعیفی داشتند. در این مقاله به معرفی ۱۰ بازی این چنینی خواهیم پرداخت.
Red Dead Redemption 2
این مقاله را با برجستهترین بازی چند سال اخیر که در زمینهی کنترل مشکلاتی داشت آغاز میکنیم. بازی تحسین شدهی Red Dead Redemption 2 قطعاً یک شاهکار و یک بازی شگفتانگیز از بسیاری از جهات است، اما این موضوع نمیتواند مانع آن شود که از سیستم کنترل آن گلایه نکنیم.
سیستم کنترل این بازی به صورت مداوم مورد انتقاد قرار گرفته است. البته، درک این که چگونه اثر هنری راکستار (Rockstar) از این نظر مورد انتقاد قرار میگیرد نیز چندان دشوار نیست. اجرای بازی با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه به وضوح تاخیر ورودی در بازی را نمایان میکند و حرکت سنگین شخصیت درون بازی هم به این تاخیر و کندی میافزاید. ناگفته نماند که گزینش دکمهها روی کنترلر در این بازی هم چندان چنگی به دل نمیزند و این موضوع را کسانی که دکمهی X کنترلرشان بر اثر تجربهی این بازی از کار افتاده است به خوبی درک میکنند.
Grim Fandango
با توجه به ماهیت ژانر ماجراجویی، انتظار میرود که بازیهای این ژانر دارای سیستم کنترل ساده باشند. مخصوصاً در دههی ۱۹۹۰ و زمانی که بازیهای ماجراجویی در اوج محبوبیت خود بودند، این موضوع دوچندان صادق بود و بیشتر آنها تجربهای در قالب یک بازی اشاره و کلیک ارائه میکردند. البته بازی Grim Fandango یک بازی اشاره و کلیک نبود و در عوض ترجیح میداد تا از سیستم کنترل متفاوتی استفاده کند. این موضوع به خودی خود و به اندازهی کافی عجیب بود و متاسفانه باعث شد تا سیستم کنترل این بازی به تجربهی بازی لطمه بزند. ناگفته نماند که نسخهی ریمستر این بازی سعی دارد تا حد امکان سیستم کنترل آن را بهبود ببخشد.
Gothic
بازی نقشآفرینی Gothic ممکن است غول ژانر خود نباشد، اما مطمئناً در آن دوره برای خود طرفدارانی پرشمار پیدا کرده است. این بازی به وضوح نقاط قوت خاص خودش را دارد که مستحق تحسین شدن هستند، اما سیستم کنترل بازی به تنهایی میتواند طاقت فرسا باشد. این موضوع نه تنها روی سرعت بازی تاثیرگذار بود، بلکه طرح کلی کنترل را هم پیچیده میکرد. در حقیقت، اعمال بسیار ساده در بازی نیازمند تسلط به سیستم پیچیده و وحشتناک کنترل بازی داشتند. جالب است بدانید که شرکت تیاچکیو نوردیک (THQ Nordic) یک بازسازی کامل از Gothic را در حال توسعه دارد، بنابراین امیدواریم شاهد بهبودهایی در سیستم کنترل آن باشیم.
Shadow of the Colossus
انتقاد از سیستم کنترل چیزی است که Shadow of Colossus به آن عادت کرده است. این عنوان کلاسیک اکشن ماجراجویی از زمانی که برای اولین بار برای کنسول پلی استیشن ۲ در سال ۲۰۰۵ عرضه شد، مورد تحسین قرار گرفت، اما حتی در آن زمان هم به دلیل سیستم کنترل خود مورد انتقاد قرار گرفت و البته همین انتقادها به نسخهی ریمیک آن وارد شد. در حقیقت، بسیار عجیب است که نسخهی بازسازی شدهی این بازی نیز دارای مشکلات کنترل هستند و در هنگام تجربهی بازی بارها با پلتفرمینگهایی که به دلیل سیستم کنترل بد این بازی عذاب آور هستند روبرو میشویم. همچنین، دوربین بازی هم ایرادات متعددی دارد و گاهاً به تجربهی بازی ضربه میزند.
Resistance: Retribution
در حالی که استودیوی اینسامنیاک گیمز (Insomniac Games) در حال توسعهی سه گانهی Resistance برای پلی استیشن ۳ بود، استودیوی بِند (Bend) یک نسخهی اسپین آف از این بازی را برای کنسول PSP با نام Resistance: Retribution منتشر کرد. این بازی به طرز شگفتآوری جذاب بود و بخش کمپین تک نفرهی آن به وضوح یکی از بهترین بازیهای داستان محور در آن سال را رقم زد. با این حال، جای تعجب نیست که کنترلهای این بازی در برخی مواقع مشکل ساز باشند، چرا که کنترل پلی استیشن ۲ در زمینهی کنترل محدودیتهایی داشت که هدفگیری را بسیار چالش برانگیز میکرد.
Metal Gear Solid: Portable Ops
بازی Metal Gear Solid: Portable Ops چیزی شبیه به Resistance: Retribution و یکی دیگر از اقتباسها برای کنسول دستی سونی بود و علیرغم نقاط قوت نسبتاً کمی که داشت، بیش از همه به دلیل محدودیتهای کنسول PSP در بخش کنترل نا امید کننده لقب گرفت. هر کسی که این بازی را تجربه کرده است متوجه خواهد شد که از کنترلهای دوربین گرفته تا چیزهایی مانند حرکت در هنگام استفاده از آیتمها چقدر در این بازی عذاب آور بودند. در حقیقت، شما حتی نمیتوانستید دوربین را در حین حرکت کنترل کنید که این موضوع برای یک بازی مخفی کاری بسیار عجیب است.
The Legend of Zelda: Skyward Sword
بدیهی است که بازی The Legend of Zelda: Skyward Sword به دلیل نمایش فاجعه بار خود در رویداد E3 2010 و همچنین سیستم کنترل فاجعه بارتر باید در این لیست قرار میگرفت. نینتندو با The Legend of Zelda: Skyward Sword قمار کرد و بازی را کاملاً حول کنترلهای حرکتی خود ساخت و در حالی که این موضوع روی کاغذ یک ایدهی هیجانانگیز بود (مخصوصاً برای یک بازی طراحی شده حول محور مبارزه با شمشیر)، اما به سرانجام نرسید. همانطور که نینتندو میخواست و به وضوح گیمرها نمیخواستند، این بازی نیازمند حرکت دستان گیمرها برای ساعات طولانی و به منظور کنترل کردن لینک بود.
Killzone 2
اگر بخواهیم منصف باشیم، تعداد قابل توجهای از طرفداران Killzone 2 میتوانند ادعا کنند که کنترلها و سیستم حرکتی بسیار منحصر به فرد این بازی بخش مهمی از تجربهی آن بوده است و این موضوع یکی از ارکان موفقیت این بازی میتواند لقب بگیرد. اما در نقطهی مقابل بسیاری از گیمرها از سبک و سیاق گوریلا گیمز (Guerrilla Games) در قبال سیستم کنترل این بازی انتقاد کردند. پس از عرضهی Killzone 2 بسیاری به دلیل حرکات و هدفگیریهای بسیار سنگین و تنظیمات کنترل بازی به این بازی انتقاداتی وارد کردند و صرف نظر از این که آیا با این نظرات موافق هستید یا خیر، نمی توان انکار کرد که تسلط به بازی نیاز به تمرین فراوانی دارد.
Monster Hunter 4
بازی Monster Hunter تا حد زیادی خود را با بازی Monster Hunter World که در سال ۲۰۱۸ عرضه شد اثبات کرد. این مجموعه در این نسخه هم از نظر کنترل و هم از نظر فنی به یک ثبات کلی و قابل قبول رسید. قبل از این بازی شاهد سیستم کنترل بسیار چالشبرانگیز در مجموعه بازیهای Monster Hunter بودیم. به عنوان مثال، بازی Monster Hunter 4 که ابتدا برای ۳DS عرضه شد، سیستم کنترل خود را با تنها به یک پد دایرهای خلاصه کرد. این بازی به همین دلیل است که در صفحه نمایشهای لمسی تجربهی بهتری ارائه میکند و تجربهی آن توسط ۳DS با توجه به اندازه کوچکش میتواند به راحتی منجر به سندرم تونل کارپال شود.
Kid Icarus: Uprising
بازی Kid Icarus: Uprising احتمالاً بیش از بقیه سزاوار حضور در این فهرست است. البته، نمیتوان انکار کرد که Kid Icarus: Uprising از بسیاری جهات یک بازی عالی لقب میگیرد. این بازی گیمپلیای حول محور تیراندازی سوم شخص دارد و در بسیاری از فهرستها به عنوان بهترین بازی ۳DS لقب گرفته است. با این حال، به راحتی میتوان به خاطر کنترل این بازی کلافه شد و قید ادامهی تجربهی بازی را زد. در حقیقت، محدودیتهای کنسول مذکور در زمینهی کنترل باعث میشدند که بازی Kid Icarus: Uprising گاهاً بسیار عذاب آور شود.
منبع: GamingBolt
به نظر شما کدام بازی میتوانست در این فهرست حضور داشته باشد؟