نگاهی به ۱۰ نقشه شیطانی شخصیتهای شرور در بازی های ویدیویی

شخصیتهای شرور و نقشههای شیطانی عجیب و غیرانسانی آنها مطمئناً بخش مهمی از داستان بسیاری از بازی های ویدیویی را تشکیل میدهند. در این مقاله به بررسی ۱۰ مورد از این طرحها و نقشهها میپردازیم.
نقشههای برخی از شرورها به قدری شیطانی است که امکان دارد تنفر شما از آنها را به بالاترین حد خود برساند. هدفی که میخواهند به آن برسند از نظر اخلاقی تنفر برانگیز است. این کاراکترها معمولاً از روشهایی برای تبدیل شدن به یک شخصیت کاملاً سیاه استفاده میکنند و ما امروز به ۱۰ مورد از این نقشههای شیطانی در گیمینگ میپردازیم.
۱۰. نابود کردن بشریت در Fallout 2
بشریت همیشه در دنیای Fallout و به خصوص در دو بازی ابتدایی این فرنچایز، ماهیتی بسیار خشن داشته است. Enclave یک فرقه فاشیست نظامی به حساب میآمد که از نوادگان همخون سیاستمداران، ژنرالها و غولهای تجاری آمریکایی تشکیل شده بود. در ذهن و فکر آنها، قبایل آمریکایی Fallout افراد وحشی آلوده و جهش یافته هستند، اما در نقطۀ مقابل، خودشان را در اصل جزو آمریکاییهای واقعی به شمار میآوردند.
اما برنامه آنها برای اصلاح این تناقض چیست؟ همان نقشهای که قرنها پیش آمریکاییها را در وهله اول وارد کالیفرنیا کرد. آنها در آن زمان به معنای واقعی کلمه به کشتار همه افرادی پرداختند که قبلاً در آنجا زندگی میکردند. در واقع آن نسلکُشی قرار بود دوباره تکرار شود.
راهی که آنها برای تصفیه و خالصسازی دنیا داشتند، چیزی جز یک اقدام وحشیانه و بیرحمانه نبود. در واقع، ربودن، قتل و غارت چیزهایی است که مردم بومی با آنها روبهرو میشوند و همه این اقدامات به نام آمریکا رقم میخورد.
۹. خلق یک فرزند مطیع در BioShock
اندرو رایان (Andrew Ryan) و فرانک فونتین (Frank Fontaine)، دو شخصیت شرور دنیای BioShock 1 هستند. آنها در مورد اینکه چه کسی باید حاکم اصلی شهر کوچکشان در اعماق اقیانوس باشد با یکدیگر اختلاف داشتند. اما در ادامه هر دو به ایده «میراث» روی آوردند و کاری که آنها با این ایده انجام دادند، چیزی جز یک اقدام وحشتناک نبود.
اندرو رایان صاحب فرزندی به نام جک میشود. او سپس از دکتر خود به نام Suchong خواست تا اقداماتی را روی فیزیولوژی کودک خود انجام دهد. این امر باعث شد که جک در طول یک سال به سرعت پیر شود و همچنین خودکار به دستورات مختلف (از طریق دیالوگهایی خاص) پاسخ دهد. معروفترین جمله بازی، Would You Kindly، باعث میشود که او از هر دستوری پیروی کند. سوچانگ با دستور به جک جوان برای شکستن گردن یک توله سگ، نشان داد که کنترل کردن اعمال جَک شدنی است.
اما طی افتتاحیه نمادین بازی چه اتفاقی در رپچر (دنیای بازی) رخ داد؟ فرانک فونتین لحظهای که جک متوجه شد چه اتفاقی در حال رخ دادن است، او را دور کرد و یک سال بعد به او دستور داد که به رپچر بازگردد. در واقع او زمانی دستور داد تا جک بازگردد که مقدمات نابودی اندرو رایان را فراهم کرده بود.
جک به عنوان شخصیت اصلی صامت BioShock، تمام زندگی خود را در اختیار دو مرد فاسدی قرار داده است که آنها او را نه به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان ابزار دیدهاند. این موضوع باعث میشود که بازیکنان با جک همدردی و همذاتپنداری کنند.
۸. حلقه فحشا در Sleeping Dogs
بازی اکشن ماجراجویی جهان باز Sleeping Dogs یکی از عناوین آندرریتد و کمتر دیده شدۀ اسکوئر انیکس است و البته یکی از منفورترین شخصیتهای شرور بازیهای جهان باز تبهکاری را در مرکز خود دارد. Dogeyes از پرکارترین و موفقترین جنایتکاران دنیای Sleeping Dogs به شمار میرود که شهرت بالای خود را از طریق ایجاد حلقه فحشای گسترده به دست آورده است. در واقع، کار او این است که زنان جوان زیبا را جذب کند. او سپس زنان را به هروئین معتاد و مجبور میکند تا برای او کار کنند.
یکی از قربانیان Dogeyes، خواهر شخصیت اصلی بازی بود. Dogeyes به قدری او را مورد آزار و اذیت قرار داد که در نهایت منجر به خودکشی او شد. در واقع این نشان میدهد Dogeyes چیزی کمتر از یک هیولا نیست.
۷. ترقی در جامعه با ایجاد وحشت روانی در Persona 5
Persona 5 شهرتی را کسب کرد که تا حدی مربوط به استفاده از فانتزی مورد علاقه اکثر افراد جوان بود: فانتزی سرنگونی پیرمردهای بسیار قدرتمندی که قانون نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. Masoyoshi Shido، آنتاگونیست بازی، فردی جامعهستیز است که خود را بالاتر از دیگران میبیند.
شیدو بیش از هر چیز میخواست نخستوزیر ژاپن شود. مشکل این بود که او کاریزمای لازم را نداشت و یک فرد الکلی افسرده بود، بنابراین شانس بسیار کمی برای انتخاب او به روش درست وجود داشت. اما او موفق شد تحقیقات دکتر Wakaba Isshiki را به دست آورد که وجود قلمرویی به نام متاورس را ثابت کرده بود؛ قلمرویی که کاملاً از ناخودآگاه جمعی انسان ساخته شده است. شیدو از پسرش Akechi استفاده کرد تا دکتر ایشیکی را از طریق متاورس ترور کند و تمام تحقیقاتش را بدزدد.
شیدو از دانش خود در مورد متاورس استفاده کرد تا کنترل کل کشور را از داخل به دست گیرد. او بخشهای تجاری و سیاسی ژاپن را به دام انداخت و آکچی را مجبور کرد تا هر فردی را که تبعیت نکند، از میان بردارد. همه این کارها تنها برای خودنمایی بود و او هیچ برنامه مشخصی برای اداره دولت نداشت. شیدو شاید یکی از واقعگرایانهترین شخصیتهای شرور در مجموعه Persona باشد که اهداف و نقشههایش شدت تنفر از او را در دل بازیکنان به وجود میآورند.
۶. ایجاد هراس اخلاقی در Yakuza: Like a Dragon
شخصیت Ryo Aoki در بازی Yakuza: Like a Dragon را میتوان شروری دانست که تنها سطحیترین شکل قدرت را میخواهد تا خودخواهیهای بزرگ خود را ارضا کنند. آئوکی میداند که اگر قدرت واقعی را بخواهد، نباید به عنوان مثال یک نخستوزیر بشود. او اعتقاد دارد این یک عنوان بیفایده و تنها شامل یک صندلی شیک و لقب توخالی است. او میخواهد شهردار توکیو باشد.
آئوکی با وجود اینکه از سیاست و کاریزمای کافی برخوردار است، اما مشکل کوچکی در مسیر خود میبیند: او متاسفانه پسرخوانده یکی از اعضای عالیرتبه Yakuza است.
اما چگونه میتوان این موضوع را دور زد و در عین حال افکار عمومی را به نفع خود تغییر داد؟ با ابزار مورد علاقه سیاستمداران، یعنی ایجاد وحشت و هراس اخلاقی. آئوکی برای این کار گروه کنشگران بلیچ ژاپن را تأسیس کرد. این شامل افرادی پرمشغله و مثلاً اخلاقگرا بود که میخواست تمام «مناطق خاکستری» را از کشورشان پاک کنند. البته این گروه افراد بیخانمان، مهاجر یا هر چیز دیگری که به عنوان «انحراف» میدانست را نیز در تیررس قرار داد. آنها پناهگاههای بیخانمانها را خراب کردند و مهاجران را به طور غیرقانونی به کشورهای خود باز گرداندند. او تمام این کارها را انجام داد تا با یک تیر دو نشان بزن: ۱- رای محافظهکاران را به سمت خود بیاورد و ۲- مخالفان خود را حذف کند.
کاسوگا ممکن است استاد جوان را با تمام وجود دوست داشته باشد، اما نمیتوان انکار کرد که ریو آئوکی سزاوار هر مشتی بود که کاسوگا در پایان بازی بر او وارد آورد.
۵. ترساندن یک خانواده برای قرنها درSly Cooper And The Thievius Raccoonus
خانواده کوپر علیرغم داشتن نیت خوب و شباهت به رابین هود، همواره عادت بدی داشتهاند؛ آنها نه تنها دشمنسازی میکنند، بلکه یک نفرت اولیه را در افراد خاص به وجود میآورند. این نوعی از نفرت است که آدم را به جنونآمیزترین چیزها میکشاند که در این میان میتوان به Clockwerk اشاره کرد.
این جغد وسواسی به قدری تحت تأثیر نفرت از کوپرها قرار گرفت که خود را کاملاً در کارخانه فولاد و ماشین آلات بازسازی کرد تا اطمینان حاصل شود خانواده کوپر هرگز از دست او رهایی پیدا نمیکند. با توجه به اینکه بازی بخش کوتاهی از او را در مصر باستان نشان میدهد، این واقعیت که او موفق به اختراع اعضای مصنوعی روباتیک و تراشههای کامپیوتری میشود، بسیار جالب توجه است.
مشخص نیست که چرا او تا این حد از کوپرها متنفر است، اما Clockwerk هر دلیلی که داشته باشد، هزار سال گذشته را وقف این کرده است که خانواده کوپر هرگز خواب راحتی نداشته باشند. نفرتی که توسط Sly Cooper در Sly 2 به پایان رسید و حتی پس از آن، Clockwerk موفق میشود قبل از سقوط، به کوپر و گروه او برای همیشه آسیب وارد کند.
۴. تداوم جنگ داخلی در The Elder Scrolls 5: Skyrim
گروه Thalmor در بازیهای اصلی سری The Elder Scrolls، تقریباً همیشه در اتفاقات بدی که در Tamriel رخ میدهد، دست دارند. در شروع بازی Skyrim، به نظر میرسد که آنها از طریق یک پیمان رسمی پیروز شدهاند و دروازههای امپراتوری را به روی خود باز کردهاند تا مستقیماً وارد شوند. آنها ظاهراً با یک معاهده، امپراتوری را شکست دادهاند. با این حال، رهبران Thalmor چون میدانستند که این معاهده برای به دست آوردن کنترل کامل کافی نیست، دستور دادند که رخدادها دستکاری شوند تا جرقه جنگ داخلی در شمالیترین منطقه Skyrim ایجاد شود.
بر اساس یادداشتی که در بازی پیدا میکنید، متوجه میشوید Ulfric Stormcloak ممکن است جاسوس Thalmor بوده باشد و او در کنار سایر اعضای Thalmor میخواهند امپراتوری را تا حد امکان ضعیف کنند تا تصرف آسانی در پیش داشته باشند. در واقع هیچ چیزی به مانند یک جنگ داخلی، یک امپراطوری و ملت را تضعیف نمیکند.
جنگ داخلی وحشیانه و پرهزینه باید تا زمانی که امکانش وجود دارد، ادامه داشته باشد.
۳. تراپی برای قاچاق جنسی در Alice: Madness Returns
سری بازیهای Alice که توسط American McGee خلق شدهاند، شخصیت دکتر Angus Bumby، درمانگر آلیس، را به عنوان یکی از منفورترین شخصیتهای شرور نشان میدهد.
دکتر بامبی فردی بود که خانواده آلیس را به قتل رساند. او در آن شب وحشتناک مخفیانه وارد خانه آلیس شد و الیزابت، خواهر بزرگتر آلیس، را مورد آزار و اذیت قرار داد و خانه را به آتش کشید. پس از اینکه آلیس در پایان بازی اول از آسایشگاه خارج میشود، بامبی به درمانگر آلیس تبدیل شده تا به او کمک کند که گذشته خود را فراموش کند. این تاکتیکی است که او روی همه بیماران خود انجام میدهد و همه این بیماران کودک و اغلب کوچکتر از آلیس هستند.
نکته عجیب اینجاست که بامبی یک قاچاقچی جنسی کودک محسوب میشود و نقش درمانگری او تنها یک روش برای ظاهرسازی و دستکاری عاطفی است. نادیده گرفتن عمدی آلیس از بسیاری از خط قرمزها با پزشکش چیزی است که باعث شد قطار بزرگی که در طول بازی سرزمین عجایب را نابود میکند، تنها زمانی شکست بخود که او با نقش خود در این جنایت وحشتناک کنار بیاید. در دنیای تاریک و کثیف بازیهای آلیس، بامبی به عنوان یک فرد منفور و زننده خود را نمایش میدهد.
۲. نابودی ساکنین Goron با مواد مخدر در The Legend of Zelda: Tears of The Kingdom
Tears of the Kingdom اولین بازی کنسولی سری Zelda بعد از Twilight Princess است که شخصیت Ganondorf Dragmire در آن به عنوان آنتاگونیست اصلی حضور دارد. این نسخه به شما یادآوری میکند که چرا او یک پادشاه شیطانی است.
Ganon سرزمینهای مختلف Hyrule را با ایجاد هراسهای مختلف نابود یا تضعیف میکند. منطقه Rito را با کولاکی بیپایان مواجه کرد، Gerudu با اقدامات او با طوفان شن بیپایان غیر قابل نفوذ شد و آبهای Zura را نیز آلوده کرد. اما Ganon برای نابودی منطقه Goron از مواد مخدر استفاده کرد.
Ganon با برداشتی از اواخر قرن بیستم آمریکا، به این نتیجه میرسد که بهترین راه برای جلوگیری از تبدیل شدن مردم به چالشی برای حکومت او، این است که یک ماده مخدر بسیار اعتیادآور را معرفی کند که باعث نابودی آن جامعه از درون میشود. سلاح او Marbled Rock Roast است، سنگی که برای افراد معمولی مقاومتناپذیر است و مانند حیوانات برای بدست آوردن بیشتر آن همدیگر را نابود میکنند.
این نقشه از سوی Ganon بسیار ناراحتکننده و دلخراش است. درست به مانند آمریکا در اواسط دهه ۱۹۰۰، تنها کاری که او باید انجام میداد این بود که آن ماده مخدر را به این جامعه اقلیت وارد کند و سپس کنار بنشیند. در واقع این ماده اطمینان ایجاد میکرد که جامعه Goron به اندازهای بزرگ نمیشود که مشکلساز شود. این امر نشان میدهد که چرا Ganon یک پادشاه شیطانی است.
۱. ابداع فاشیسم در Final Fantasy 14
شخصیت Emet-Selch ایجادکننده فاشیسم در بازی Final Fantasy 14 است و عضوی از فرقه Ascians محسوب میشود. این فرقه شامل گروهی از جادوگران میشد که اهداف آنها هرج و مرج و خرابکاری بود. در واقع، Emet مسئول خلق این افراد شرور بود و همگروه او، Elidibus، مسئول الهام بخشیدن به قهرمانان برای مبارزه شد.
Emet بعدها مفاهیم سیاسی فاشیسم و امپریالیسم را ابداع و آنها را از طریق پوششهای مختلف به بشریت معرفی کرد. او سپس چرخه هزارهای از ساختن امپراتوریهای شیطانی همیشگی عناوین JRPG را آغاز نمود تا هنگامی که قهرمانان همیشگی JRPG بیایند تا آنها را از بین ببرند.
نبوغ شیطانی واقعی نقشه Emet در این است که او به هر چیزی که میخواهد دست پیدا میکند. شکست دادن فاشیسم هرگز به صورت مسالمتآمیز انجام نمیشود، بنابراین حتی اگر این یا آن امپراتوری مدت زیادی دوام نیاورد، بسیاری از مردم جان خود را از دست میدهند و اگر مدتی دوام بیاورند، این برای همه بهتر است. یک حکومت مستقر در سراسر جهان که به طور ناگهانی سقوط میکند، تضمین مینماید که همه چیز را از حالت عادی خارج کند و نمونه وحشتناک آن Xanatos Gambit است.
میزان خونی که به دستان Emet ریخته شده غیر قابل محاسبه است. اما او در عین حال از آن بسیار ناراحت است. این واقعیت توسط طرفدارانی که او را قبول دارند، به راحتی فراموش میشود.