بازی هایی که مورد بیمهری مخاطبین قرار گرفتند (قسمت دوم)

بازی های زیادی درطول سالیان اخیر بودهاند که با وجود ارائه کیفیت مطلوب، مورد استقبال مناسب و درخور مخاطبان و طرفداران قرار نگرفتند و در اکثر اوقات، این عدم استقبال، باعث مرگ موقت یا کامل آن فرنچایز یا IP شد که امری فوقالعاده دردناک است.
طی این سری مقالات، قرار است سری بزنیم به عناوین بعضاً خاک خورده و نگاهی بیندازیم به علل احتمالی عدم استقبال مخاطبان از آنها. پیش از هر چیز با کلیک روی تیتر زیر، قسمت اول مقاله را مطالعه کنید:
- بازی های جذابی که مورد بیمهری مخاطبین قرار گرفتند (قسمت اول)
Quantum Break
آثار مختلفی در مدیومهای گوناگون پیرامون مبحث سفر در زمان یا همان Time Travel ساخته شدهاند و دنیای ویدیو گیم نیز به نوبهی خود، میزبان آثار مختلفی با این مفهوم بوده است. مبحث سفر در زمان با وجود جذابیت قابل توجه، ظرافت خاصی را میطلبد و معمولا بسیاری از داستانها و روایتهای پیرامون سفر در زمان، حالت کلیشهای و بعضا پر حفره پیدا میکنند و نمیتوانند تجربهای جذاب را ارائه دهند. با این وجود، باید اذعان کرد بازی Quantum Break، قطعا یکی از بهترین آثار مربوط به Time Travel، نه تنها در دنیای ویدیو گیم، بلکه در کل مدیومهای رسانهای است که متاسفانه اصلا و ابدا به آن چه لیاقتش را داشت نرسید و مورد کم توجهی شدید مخاطبان واقع شد. قطعا انحصاری بودن این عنوان برای پلتفرم آن زمان نه چندان محبوب Xbox One، یکی از مهمترین دلایل عدم استقبال مخاطبان از این عنوان به شمار میآید، اما باز هم نمیتوان استقبال ضعیف مخاطبان از این عنوان را توجیه کرد.
درست است که کوتاهی بازی و برخی مشکلات کارگردانی در بازی مشهود بودند، اما گیم پلی فوقالعاده جذاب بازی در کنار داستان و روایتی با تعلیق بالا، Quantum Break را به عنوانی بسیار سرگرم کننده تبدیل ساختند که متاسفانه به دلیل فروش بسیار پایین و استقبال ضعیف مخاطبان، بعید است روزی دوباره شاهد عنوانی از این سری باشیم.
Tales From the Borderlands
بازیهای تل تیل در نسل هفتم و هشتم، برخی از بهترین شخصیت پردازیها و داستانها در کل نسل را خلق ساختند. از سری Walking Dead گرفته تا عنوان تحسین شدهی The Wolf Among Us، شاهد آثار بسیار هنرمندانه و خلاقانهای از این استودیوی کوچک بودیم. اما بلاشک، یکی از بهترین آثار این استودیو، بازی Tales from the borderlands بود که متاسفانه کمتر شناخته شده است و عنوانی به شدت آندرریتد به شمار میآید. این بازی، روایتگر گروهی ماجراجو در حدفاصل اتفاقات نسخهی دوم و سوم است و شخصیتهایی مثل Rhys که در این بازی حضور دارند، بعدا در Borderlands 3 نیز به عنوان شخصیتهای فرعی، نقش آفرینی میکنند.
ترکیب آرت استایل سل شید بازی با طنز و شوخیهای دنیای Borderlands، این اثر را را به یک اثر فوقالعاده جذاب تبدیل کرده است که برخی از دوست داشتنیترین و بهترین شخصیتهای دنیای گیم را به مخاطب ارائه میدهد. افسوس که این اثر، به اندازهی کیفیت و جذابیتش مورد استقبال نگرفت و نتوانستیم ماجراجوییهای Fiona و Rhys را دوباره مشاهده کنیم. اگر از آثار دیگر تلتیل لذت بردهاید، در اسرع وقت بازی Tales from the borderlands را تجربه کنید و از بازی این دوست داشتنی نهایت لذت را ببرید.
Dishonored
درست است که سری Dishonored، همواره مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است و در میان آثار مخفی کاری، یکی از بزرگترین نامها به شمار میآید، اما عدم استقبال مناسب مخاطبان از دو نسخهی آخر، باعث شد این سری فعلا به خواب زمستانی برود و حتی زمان مشخصی نیز برای بازگشت آن وجود ندارد. عنوان Dishonored از همان نسخهی اول، مفهوم آزادی عمل و نبوغ در طراحی مرحله را به شکل فوقالعادهای به رخ دیگر سازندگان کشید و به کلاس درسی کامل برای آثار مشابه تبدیل شد. تنوع قابلیتهای در دسترس، ساختار پیچیده و در عین حال جذاب مراحل در کنار اتمسفر و فضاسازی فوقالعاده، به راحتی این سری را در زمره موفقترین آثار در سبک خود قرار میدهد.
اما متاسفانه مخاطبان و گیمرها، آن چنان که باید و شاید از این فرنچایز استقبال نکردند و آمار فروش نسخهی دوم، نسبت به نسخهی اول، به مراتب پایینتر بود و این عدم استقبال، مهمترین دلیلی بود که Arkane، تا مدتها دیگر با این فرنچایز کاری نخواهد داشت. به عنوان یکی از طرفداران قدیمی این سری، امیدوارم که روزی بتوانیم شاهد نسخهی جدیدی از این فرنچایز فوقالعاده باشیم و یک بار دیگر، معنای واقعی آزادی عمل در پیشروی را تجربه کنیم. امیدوارم اگر روزی شاهد بازگشت این سری بودیم، طرفداران و مخاطبان، استقبال گرمتری از این اثر به عمل بیاورند و اشتباه گذشته را تکرار نکنند.
The Surge 2
محبوبیت فوقالعاده بالای آثار سولزلایک و هاردکور در دهه اخیر، باعث شد سازندگان کوچک و بزرگ زیادی به ساخت و توسعهی این عناوین رو بیاورند و شانس خود را در این میدان محک بزنند. این مسئله از یک طرف باعث خلق آثار با کیفیتی مثل Nioh شد و از طرف دیگر، شاهد خیل عظیمی از آثار متوسط و بعضا ناامیدکننده بودیم که صرفا نام یک اثر سولزلایک را به دوش میکشیدند و از لحاظ فنی و ساختاری، ناامیدکننده بودند.
در این بین باید اذعان کرد که سری The Surge و خصوصا نسخهی دوم، به شکل هوشمندانهای ایدههای جدید را با الهامات گرفته شده از آثار فرام سافتور ترکیب کرد و یک اثر بسیار سرگرم کننده را برای مخاطبان خلق ساخت. بازی The Surge را نمیتوان به هیچ وجه عنوانی خیلی خوب، فوقالعاده یا کم نقص خطاب کرد، اما آن قدر نقاط قوت بازی پر تعداد هستند و از طرف دیگر مبارزات بازی آن قدر سرگرم کننده هستند که قطعا The Surge 2 را به عنوانی قابل قبول تبدیل ساختهاند. ساختار و Setting منحصر به فرد بازی در کنار تنوع بالای سلاحها و زرهها، سیستم قطع عضو و Loot بسیار خلاقانه و تنوع سبکهای مبارزه، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا این عنوان را به بازیای بسیار سرگرم کننده تبدیل سازند. به شخصه اعتقاد دارم بازخوردهایی که این اثر دریافت کرد، اصلا و ابدا مناسب با کیفیت بازی نبود و این اثر، با تمام کم و کاستیهایش، کار خود را به عنوان اثری هاردکور به شکل موفقی انجام داده بود.
Vampyr
بازی خونآشام محور استودیوی Don’t Nod، که در لندنی مخوف و تاریک روایت میشد، یکی از بهترین و جذابترین آثار خونآشام محور تاریخ بازیهای ویدیویی به شمار میآید که با بهرهگیری هوشمندانه از المانهای نقشآفرینی و روایتی منسجم، یک تجربهی شگفت انگیز را برای مخاطبان فراهم ساخت.
پیچشها و ظرافتهای داستانی در کنار مبارزات جذاب و آزادی عمل فوقالعادهای که بازی در اختیار مخاطبان قرار میداد، به راحتی Vampyr را به یکی از عناوین خاص نسل هشتم تبدیل کرد. درست است که بازی در بخشهای مختلف دچار اشکالات و کمبودهایی بود، اما آن قدر در بخشهای دیگر موفق عمل میکرد که آن نقاط ضعف آن چنان خودنمایی نکنند.
این بازی طبق آخرین آمار، نزدیک به دو میلیون نسخه فروش داشت که برای بک عنوان AA آمار بدی محسوب نمیشود، اما وقتی کیفیت و جذابیت بازی و تجربهی به شدت خاصی که این اثر ارائه میدهد را در نظر بگیریم، به خوبی متوجه میشویم که بازی Vampyr، لیاقت استقبال و فروشی به مراتب بیشتر و بالاتر را داشت.
Batman: The Telltale Series
یکی دیگر از عناوین این لیست، باز هم به اثری از استودیوی تل تیل اختصاص دارد. بازی Batman: The Telltale Series که در قالب دو فصل، ماجراجوییهای بروس وین در گاتهام در مقابل شرورهای مختلف، از لیدی گاتهام گرفته تا جوکر را روایت میکرد. این بازی را به شخصه یکی از آندرریتدترین بازیهای ویدیویی تاریخ میدانم که طیف وسیعی از مخاطبان، حتی از وجود آن نیز خبر ندارند! با وجود این که اقتباسی از قهرمانی فوقالعاده محبوب و شناخته شده است.
شخصیت پردازی برخی از کرکترهای این سری، شما را انگشت به دهان باقی خواهد گذاشت و از عمق و ظرافت پرداخت آنها حیرت خواهید کرد. نه تنها بروس وین و آلفرد بسیار عالی شخصیت پردازی شدهاند، بلکه جوکر، کتوومن و سایر شخصیتهای فرعی نیز بی نظیر هستند و قطعا، Batman: The Telltale Series، یکی از بهترین اقتباسهای بتمن، در تمام مدیومها به شمار میآید. اگر به کرکتر Batman از یک سو و بازیهای تلتیل از سوی دیگر علاقه دارید، حتی ذرهای در تجربهی این سری درنگ نکنید.
Spec Ops: The Line
یکی دیگر از آثاری که به شدت مورد بی توجهی و کم مهری مخاطبان واقع شد، بازی Spec Ops: The Line بود که تجربهای فرای یک شوتر سوم شخص معمولی را ارائه میداد و با داستانی جذاب، پیچشهای داستانی حیرت انگیز و صد البته مبارزاتی دلچسب، اثری بسیار سرگرم کننده و با کیفیت بود و کاملا مخاطب را در خود غرق میکرد.
بازی Spec Ops: The Line را باید از جمله آثار انگشت شماری بدانیم که تقریبا در تمامی زمینهها موفق و با کیفیت عمل کرد و هیچ بخشی را فدای بخشی دیگر نمیکرد. با این وجود، این بازی از لحاظ تجاری و مالی، یک عنوان نسبتا شکست خورده محسوب میشود که انتظارات فروش و درآمدزایی را نتوانست برآورده سازد و همین مسئله، به خوبی نشان میدهد که مخاطبان و گیمرها، آن چنان که باید و شاید به این اثر نپرداختند و از آن استقبال نکردند. اما در هر صورت، این مسئله چیزی از ارزشهای این اثر کم نمیکند و اگر همین امروز به تجربهی این بازی بپردازید، باز هم از آن لذت خواهید برد و صد البته پایان بازی، شما را در شوک به فرو خواهد برد.