۱۵ بازی داستانی با پایان احساسی و قابل تامل

برخی از بهترین بازیهای ویدیویی داستان محور پایانبندی قابل تاملی را ارائه میدهند. پس از اینکه بازی ها را به اتمام میرسانید، معمولاً انتظار دارید که با یک پایان خوش مواجه شوید، اما همیشه این گونه نیست. عناوینی که در این مقاله به آنها میپردازیم، یک پایانبندی احساسی و تاملبرانگیز را نشان میدهند.
هشدار: این مقاله حاوی اسپویل پایان تعدادی از بازیها است
Red Dead Redemption 2
عنوان وسترن جهان باز شرکت راکستار دارای ۴ پایان است، اما به دلیل وابستگی اجتنابناپذیر بازیکن به آرتور مورگان در طول کمپین ۵۰ ساعته، هیچ کدام از این پایانبندیها، سرانجام خوبی برای شخصیت اصلی بازی ندارند. در پایان خوب بازی، آرتور به جان در درگیری علیه گروه داچ و پینکرتونها کمک میکند. در حالت شرافت بالا (High Honor)، آرتور در حال تماشای طلوع خورشید، جان خود را از دست میدهد و در حالت شرافت کم (Low Honor)، گلوله به سر او برخورد میکند و کشته میشود. در پایان بد، آرتور جان را رها میکند و در مبارزهی چاقو با مایکا بل شکست میخورد و جان خود را از دست میدهد. هر یک از این پایانبندیها جذابیت داستانی بالایی دارند، اما صرف نظر از انتخاب بازیکن، در هر یک از آنها شاهد مرگ آرتور هستیم.
Ghost of Tsushima
دفاع جین ساکای از جزیرهی سوشیما در برابر مهاجمان مغول در نهایت به انتخاب اخلاقی ختم میشود و بازیکنان باید بر سر انتخاب دو جناح تصمیمگیری کنند. از یک طرف کشتن ارباب شیمورا، عموی جین، شرافتمندانهترین و برای جین ناراحتکنندهترین انتخاب است. امان دادن جین به عموی خود خانواده را بی آبرو میکند و موجب اهانت به راه و روش ساموراییها میشود. پایان اول برای نمادی شاعرانه از انتقال کامل جین به روح است و هر ارتباط باقی مانده با رمز و راز سامورایی را که زمانی به آن پایبند بود، قطع میشود و این مهم نیست که شیمورا از او چه خواسته است. در هر صورت، جین یک گرگ تنها میماند و اقدام قهرمانانهی او در چشم شوگان به شرارت تبدیل میشود.
Shadow of the Colossus
بازیکنان در این بازی ۱۶ کلوس را میکشند تا بانو Mono را احیا کنند، اما سوال اینجا است که برای این کار چه هزینهای میپردازند؟ Dormin هویت خود را به عنوان شیطان تا پایان بازی فاش نمیکند، اما دیگر زمانی که خیلی دیر به نظر میرسد، آسیب وارد شده است. Shadow of the Colossus روشی دارد که باعث میشود شما برای کلوسهای خشن که کشته شدهاند ناراحت شوید، حتی اگر اقدامات شما به عنوان Wander با حسن نیت همراه باشد. برای اینکه در مورد Dormin نیز منصف باشیم، آنها به پایان معاهده خود در احیای Mono پایبند هستند و حداقل اسب Agro نیز زنده میماند.
Limbo
Limbo داستان پسری را روایت میکند که به دنبال خواهر گمشدهاش است. یک بازی ساکت که محیطی تاریک را ارائه میدهد. تئوری اصلی این است که پسر جان خود را از دست داده و بازی یک بازگویی تمثیلی از زندگی او تا لحظه مرگ است. با وجود تمام نیروی جاذبه در لحظات پایانی، به نظر میرسد که پسر در یک تصادف رانندگی فوت شده، اما ضربه روحی اینجا وارد میشود که او نمیداند مرده است. شاید خواهرش هرگز در برزخ نبوده است؟ یا شاید او هم در تصادف جان باخته است؟ با وجود اینکه خواهر حضور پسر را احساس میکند، آن دو هرگز در پایان به یکدیگر نمیرسند و یک پایان غمانگیز رقم میخورد.
Braid
بازیکنان در عنوان Braid، در نقش شخصیتی به نام Tim قرار میگیرند که تلاش میکند یک پرنسس را از دست هیولایی شیطانی نجات دهد. در طول تجربهی بازی فکر میکنید که آیا Tim ممکن است همان هیولا باشد؟ این تعارض آشکار آنقدرها هم که در ابتدا به نظر میرسد بی اهمیت نیست. همانطور که از طریق متون درون بازی فاش میشود، Tim نقش مهمی در پروژه منهتن داشت و پرنسس مظهر گناهان در مورد نقش وی در ساخت بمب اتم بود. پایان معکوس که به موجب آن شاهزاده را نجات میدهیم، فقط برای اینکه زمان به عقب برگردد تا نشان دهد که او در حال فرار است، سابقهی Tim به عنوان یک مجرم را ثابت میکند و این یک چرخهی کامل از زیبایی و تلخی است.
SOMA
پایانبندی SOMA یکی از سنگینترین بحرانهای وجودی در میان بازیهای ویدیویی را نشان میدهد. قرار دادن آگاهی در قالبهای دیجیتالی، از حیث مفهومی و اخلاقی مبهم است. این بازی میپرسد که انسان بودن چیست؟ آیا این افکار، شخصیت و خاطرات شخصی انسان بودن را توجیه میکنند؟ اگر چنین باشد و اگر این افکار را بیرون بیاورید و در بدنی کپی شده از کربن قرار دهید، آیا باز همان شخص است؟
The Last of Us
در این بازی شما در نقش یک قاچاقچی به نام جوئل قرار میگیرند که ۲۰ سال قبل دخترش را از دست داده است. جوئل با دختر بچهای به نام الی آشنا میشود که شانس او برای غلبه بر غم از دست دادن دخترش به حساب میآید. با این حال، اقدامات او در قبال سایر انسانها در عین نفرتانگیز و خودخواهانه بودن، توجیه خوبی پیدا میکند. The Last of Us ما را وادار میکند باور کنیم که نقش یک مرد خوب را ایفا میکنیم، اما شرافت ما را در پایان از بین میبرد.
Brothers: A Tale of Two Sons
این بازی در مورد همکاری دو برادر برای غلبه بر چالشهای سخت است. برادر کوچکتر که Naiee نام دارد، تا زمانی که قادر به حل مشکلاتش نیست، به شدت به برادر بزرگتر خود یعنی Naia متکی و وابسته است. یک تجربه مبتکرانه از طریق کنترلهای درون بازی نیز شکل میگیرد. از دست دادن قابلیت پیرامون آنالوگ در کنترل برادر بزرگتر، در واقع نمادی پیرامون «از دست دادن» برای Naiee در زمانی که Naia دیگر راهنمای او نیست، محسوب میشود. ما همراه با Naiee مجبور میشویم که خود را با شرایط وفق دهیم، قدرتمندتر شویم و بدون کمک دیگران زندگی کنیم. این یک پایان تلخ و شیرین برای یک داستان احساسی است.
A Way Out
به طور کلی دو پایان در بازی A Way Ouy وجود دارد. با این حال مرگ لئو به عنوان یک مجرم سابقهدار یا وینسنت به عنوان مامور مخفی هیچگونه رضایتی برای بازیکن به ارمغان نمیآورد. شاید کشتن وینسنت توسط لئو منطقیتر به نظر برسد. با این حال، لئو علیرغم اقدامات پایانیاش برای انتقام، یک مجرم واقعی است. کشته شدن لئو توسط وینسنت شاید عادلانهتر باشد، اما در عین حال به معنای شکست اخلاقی در انجام ماموریتش است. این دو شخصیت دارای روابط خویشاوندی هستند و هر دو خانواده دارند، اما در پایان A Way Out هیچ برندهای وجود ندارد.
L.A Noire
علیرغم اینکه L.A. Noire به پایان تراژیک فیلمهای نوآر پایبند است، اما بسیاری از بازیکنان پایان آن را راضیکننده نمیدانند. کول فلپس به عنوان شخصیت اصلی جان خود را در پایان بازی از دست میدهد. این تصمیم را میتوان یک اقدام عجولانه توسط توسعهدهندگان دانست. موضوع این است که فلپس زندگی خود را صرف رستگاری برای شکستهای خود به عنوان سرباز، افسر پلیس و یک شوهر کرد. در نظر گرفتن این واقعیت که او قبل از مرگ نابهنگام خود در اوج احیا و رستگاری بود، بسیار غمانگیز است.
Metal Gear Solid 5: Phantom Pain
سرنخهای بی پایانی در این بازی وجود دارد. The Phantom Pain نشان میدهد Venom Snake در واقع Big Boss واقعی نیست، بلکه پزشکی است که Zero مهارتها و خاطرات Big Boss را به او میدهد تا به عنوان یک طعمه عمل کند. در پایان به نظر میرسد که ما با یک دروغ به بازی گرفته شدیم. ما افراد بد را حذف میکنیم، اما آیا حس رضایت داریم؟ آیا ما با یک احساس پوچی و درد روحی همراه نیستیم؟
Inside
Inside ما را در نقش یک پسربچه به دنیایی خطرناک، جذاب، ماورایی، خصمانه و مرموز میبرد. او به سمت چیزی غیرمنتظره و مرموز حرکت میکند و این بازی را به شدت مبهم و رمزآلود به تصویر میکشد. آیا توده کروی او را صدا میکند؟ این نکته قابل تفسیر است، اما هنگامی که او در محفظه قرار میگیرد و با توده غول پیکر از تأسیسات کارخانه فرار میکنیم، آن دنیای جهنمی از بین میرود. ما فرار میکنیم، اما به کجا؟ آیا همه این کارها سازماندهی شده بود؟ اما یک نکته قابل ذکر است: وقتی به خط ساحلی میرسیم، بازی به پایان میرسد و یک حس آرامش درون مخاطب ایجاد میشود.
It Takes Two
بازیکنان در It Take Two، در نقش یک زوج به نامهای Cody و May قرار میگیرند که به یک عروسک تغییر شکل پیدا کردهاند. آنها باید بر موانع غلبه کنند تا به شکل انسانی خود برگردند. با این حال، آنها برای رسیدن به این هدف، باید با یک اسباببازی فیلمانند روبهرو شده و آن را از بین ببرند. نکتهی این جالب اینجاست که این اسباب بازی برای التماس میکند که به او رحم کنید. این یک بخش چالشبرانگیز و آزاردهنده است، اما بازی در جایی به پایان میرسد که این زوج و دخترشان دید جدیدی در زندگی و روابط خود دارند. در واقع رسیدن به این نقطه به مانند زندگی واقعی، به چالشی بزرگ نیاز داشت.
Telltale’s The Walking Dead
در مورد سرنوشت لی به عنوان شخصیت اصلی بازی در The Walking Dead، علامت سوال وجود دارد. آیا او در هر دو پایان احتمالی بازی میمیرد؟ او توسط یک زامبی آلوده میشود، بنابراین در یکی از پایانها، بازیکن از روی همدردی به او شلیک میکند، اما در پایان دیگر میتوانید شلیک نکنید. نکته تراژدی اینجاست که با عدم شلیک به لی او را به یک واکر تبدیل میکنید. شما در هر صورت با هر انتخابی که انجام میدهید، غمگین و ناراحت خواهید شد و این یک نمونهی واقعی از نشان دادن بقا است.
Gears of War 3
پایانبندی Gears of War 3 روی فداکاری تمرکز دارد. در پایان مشخص میشود که آدام، پدر مارکوس فینیکس، خود را به سلولهای Lambent آلوده میکند تا دستگاه ریشهکنی لوکاست را آزمایش کند. این ماشین کار میکند و موج بزرگی را در Sera فرا میگیرد و ماموریت مارکوس و تیمش را تکمیل میکند. آنها پیروز شدهاند، اما مارکوس پدرش را از دست داده است و شاید مهمتر از آن، او با غم و اندوه به بقایای بشریت فکر میکند.