ای کاش، حداقل یکی از کاندیداها از اقتصاد و بازار سرمایه بیشتر میدانست
یکی نقش قصاب را بازی میکند و گوشت درب خانهها تحویل میدهد، دیگری با اشارههای پیاپی به نهج البلاغه قرار است حکومت علی را برقرار نماید، یکی قرار است تمام تجربیات سخت خود در جنگ، نیروی انتظامی و خلبانی را به کار گیرد تا مدیریتی نرم در کشور برقرار سازد و دیگری انگار به دنیا آمده تا پوششی برای دیگران باشد و ظاهرا نمیتواند به عنوان شخصیتی مستقل به مردم و انقلاب خدمت کند. واقعا درک اینکه فعالین بازار سرمایه به کدام یک از صحبتها و سوابق درخشان این کاندیداها در حوزه بازار سرمایه دلخوش کرده اند دشوار است، اما لطفا بابت این کاندیداهای همیشه در صحنه، به هم بی احترامی نکنید. امیدوارم اگر خدایی ناکرده، فردا روزی که کاندیدای محبوبتان رئیس جمهور شد و همچنان شاهد نابودی بازار سرمایه بودید از نحوه برخوردتان با سایر سهامداران خجالت نکشید.

به گزارش بورس نیوز،در حالی که در روزهای اخیر، مجادلات و بگو مگوهای انتخاباتی به فعالین بازار سرمایه نیز رسیده است، نگاهی به صحبتها و تفکرات پیشین کاندیداهای ریاست جمهوری تا حدود زیادی خیال سرمایه گذاران این بازار را از آینده موهومشان راحت کرده است.
علی رغم آنکه به عنوان فعال بازار سرمایه از وضعیت آشفته و اسفناک بازار سرمایه در ماهها و سالهای گذشته، بسیار نگران هستیم، اما هرگز نمیتوان چشم را به روی حقایق بست و امید واهی به نتیجه انتخابات داشت.
باور بفرمائید یکی از آرزوهایمان در خصوص انتخابات پیش رو این است که ای کاش شناختی از کاندیداهای محترم، مشاوران، دیدگاهها و روزمه کاری این عزیزان نداشتیم تا حداقل کمی از وعده هایشان را باور میکردیم.
اینکه بخواهیم به مصاحبهها و میزگردهای تخصصی اشخاصی نگاه کنیم که حواشی و آوازه عملکرد غیر قابل دفاعشان در مجلس، شهرداری، وزارتخانهها و …، به گوش همه رسیده، از بدبختیهای ما در روزهای انتخاباتی است.
دوباره و همچون هر ۴ سال یکبار، کاندیداها قرار است جلوی فساد را بگیرند، اقتصاد را پویا کنند، با استفاده از قدرت جهان شمول و نه از موضع ضعف با تمام کشورهای دنیا ارتباطی سازنده برقرار کنند، سفرههای مردم نیازمند را رنگین کنند، جلوی رانت و خویشاوند سالاری را بگیرند و مهمتر از همه بازار بورس را به جایگاه اصلی خود برسانند.
خوشبختانه در انتخابات پیش رو، ۳ نفر از کاندیداهای تائید صلاحیت شده پزشک هستند (با چگونگی پزشک شدن و سهمیه هایشان کاری نداریم) و قرار است ۷ صبح روز پس از پیروزی در انتخابات، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، روابط بین الملل کشور را در حرکتی غافلگیر کننده و طی یک روز جراحی کنند.
یکی نقش قصاب را بازی میکند و گوشت درب خانهها تحویل میدهد، دیگری با اشارههای پیاپی به نهج البلاغه قرار است حکومت علی را برقرار نماید، یکی قرار است تمام تجربیات سخت خود در جنگ، نیروی انتظامی و خلبانی خود را به کار گیرد تا مملکت را از تنش دور کند و دیگری انگار به دنیا آمده تا پوششی برای دیگران باشد و ظاهرا نمیتواند به عنوان شخصیتی مستقل به مردم و انقلاب خدمت کند.
شاید بسیاری از شما نیز فارغ از نمایشهای خسته کننده و سخنرانیهای بی برنامه، در انتظار اتمام طنز تلخ انتخابات و مشخص شدن تکلیفمان باشید.
اما در این بین مجادلات لفظی و جناح بندیهای سیاسی و اقتصادی فعالین بازار سرمایه در نوع خود قابل توجه میباشد. باور بفرمائید با دیدن شور و شوق و لفاظیهای برخی فعالین بازار سرمایه در روزهای اخیر، چنان به وجد میآئیم که یادمان میرود که در بازار سرمایه ایران سهامداریم.
برخی دوستان و کارشناسان طوری از صحبتها و امیدواری به نطقهای کاندیداهای ریاست جمهوری به وجد میآیند انگار که این کاندیداها هیچ گاه سمت و جایگاهی تاثیر گذار بر بازار سرمایه نداشته اند.
نمیدانیم چرا فکر میکنیم که جناب آقای قالیباف هیچ گاه رئیس مجلس نبوده است و مصوبات و تصمیمات ایشان و دوستانشان هیچ نقشی در اوضاع کنونی بازار سرمایه ندارد.
جناب قالیباف در آخرین اظهارات گرانبهای خود اذعان داشتند، ” دولت با سودهای بالای بانکها و اوراق منتشر شده در حال منهدم کردن بورس است”. از ایشان انتظار چندانی نداریم چرا که ظاهرا ایشان حافظه کوتاه مدت خوبی ندارند، اما از مشاوران جوان، بی پروا و البته کمی گستاخ جناب قالیباف انتظار داشتیم که به ایشان یادآور شوند که بخش عمدهای از انتشار اوراق با نرخ بهره بالا و اجبار دولت برای تامین مالی، مربوط به تائید و تصویب بودجههایی با صدها هزار میلیارد تومان کسری در همان مجلسی است که ایشان ریاست آن را به عهده دارد.
جناب آقای قالیباف یادشان رفته که وقتی بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان کشور اصرار دارند که دولت میبایست هزینه هایش را کاهش دهد، منابع مالی فراوان و غیر ضروری به نهادهای غیردولتی، نظامی و …، را تقلیل دهد و از بریز و بپاشهای بیهوده جلوگیری کند تا شاید کسری بودجه اش کاهش یابد، این بزرگوار با دوستان فرهیخته شان در مجلس، چگونه بودجههای غیر کارشناسی و غیر علمی دولت را نخوانده، تائید میکنند.
راستی میدانید منشاء انتشار اوراق با نرخ بهره بالا از کجاست؟
میدانید چرا دولت مجبور است جهت پیدا کردن مشتری برای اوراق بی پشتوانه اش، نرخ بهرهای بیش از ۳۵ درصد را پیشنهاد دهد؟
چون دولت کسری بودجه داشته و دارد. چون مصارفش با درآمدهایش نمیخواند. چون عدهای متخصص و همه کاره در مجلس شورای اسلامی به بهانه یکدست بودن دولت و مجلس، هر چیزی را تائید و مصوب میکنند.
جناب جلیلی هم که سالهاست تکلیف خودش و بازار سرمایه را مشخص کرده است. شاید نیازی نباشد منتظر باشیم و میزگرد اقتصادی ایشان و پاسخ به سوالاتی با موضوع بورس را ببنیم. شاید بسیاری از شما دوستان نظرات کاندیدای نقطه زن این روزهای انتخابات کشور در دوره پیش را به خاطر دارید.
از نظر ایشان تامین مالی و بازار اولیه بسیار با اهمیتتر از بازار ثانویه میباشد و تولید پول و ارزش در بازار ثانویه نه تنها جایی در اولویتها و برنامههای ایشان ندارد بلکه ممکن است به عرصهای برای سوداگری نیز تبدیل شود.
البته همچون چهره ایشان که نسبت به سالهای گذشته تغییرات چشمگیری نموده است ممکن نظرات ایشان هم تغییرات محسوسی در مقایسه با ۳ سال قبل داشته باشد.
شاید تنها نکته قابل توجه و امیدوار کننده جناب قاضی زاده هاشمی با بورس، رابطه سمت ایشان در بنیاد شهید و شهدای بازار سرمایه در سالهای گذشته باشد (اگر کشته شدگان، سکته کنندگان در بازار بورس را به نوعی شهید در راه شغل و کار محسوب کنیم). شهدایی که قرار بود به دست این پزشک حاذق تنها ظرف سه روز کاری احیاء شوند که نه تنها احیاء نشدند بلکه بسیاری مفقودالاثر هم شدند.
البته ایشان در جدیدترین اظهارات خود مدعی شدند که عدهای که حرف از تغییر سه روزه بورس توسط بنده در دوره قبل را پیش میکشند، قصد تخریب بنده را دارند. ما هم با جان و دل این ادعای آقای دکتر را میپذیریم چرا که حداقل ما بورسیها بهتر میدانیم که ایشان حتی موفق نشدند در طول سه سال مدیریت خود در بنیاد شهید، اوضاع سهام بانک دی (از زیر مجموعههای بنیاد شهید) را بهبود دهند، چه برسد به تغییر شرایط ۳ روزه کل نمادها.
و، اما جناب پزشکیان که پس از گاف عجیب روزهای قبل در خصوص نرخ خوراک و مزایای آن برای بازار سرمایه با همراه کردن عبده تبریزی در میزگرد اقتصادی خود، توانست برخی فعالین بازار سرمایه را امیدوار نماید.
ایشان در توئیتی فرموده بودند: ” برای حمایت از بورس نرخ خوراک صنایع را چند برابر کردند و مصوبه را دو ماه در کشوی معاون اول نگه داشتند تا نورچشمیها فرصت کافی برای خالی کردن پورتفویشان را داشته باشند. اینطور شد که سقوط بزرگ اردیبهشت ۱۴۰۲ شکل گرفت.”
ما که هنوز هم نفهمیدیم چرا برای حمایت از بورس نرخ خوراک صنایع را چند برابر کردند، ولی آنچه مشخص است عدم تسلط ایشان به موضوعات بازار سرمایه میباشد. البته به قول خودشان ما هم انتظار نداریم تا یک پزشک، تخصصی در مسائل مربوط به بازار سرمایه داشته باشد، ولی از یک نماینده مجلس که ۱۲ سال به مصوبات اقتصادی و صنعتی رای میداده، انتظار داریم سواد مالی و بازار سرمایهای خود را اندکی بالا ببرند.
هر سال مطالعه یک کتاب اقتصادی و مالی بهترین پیشنهادی است که میتوان به ایشان بابت تسلط حداقلی به اقتصاد داد.
حیف است یادی هم سخنان گوهر بار جناب زاکانی در سال ۱۴۰۰ نکنیم. زاکانی در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ همچنین درباره نحوه مدیریت بازار سرمایه فرموده بودند: ” بنده اواخر سال ۹۸ به مردم التماس کردم که وارد بازار سرمایه نشوند؛ میگویند رانت داشتی؟ بله من رانت داشتم، چون جزو مسئولان این کشور هستم و اگر مسئولیت هم نداشتم به هر حال آدم دقیق است و میتواند تحلیل کند.”
ما هم خیلی خوشحالیم که کسی به صحبتهای ایشان توجهی نکرد، چرا که بسیاری از فعالین بازار سرمایه اگر هم سرمایهای برایشان باقی مانده باشد از بقایای رشد بازار از انتهای سال ۱۳۹۸ تا مرداد ماه سال ۱۳۹۹ است.
در خصوص جناب پورمحمدی هم صحبتی نداریم چرا که به قول خودشان ایشان دکتر نیستند و تنها طلبهای با سواد حوزوی هستند؛ بنابراین بعید است اطلاعات ویژهای در خصوص بازار بورس داشته باشند.
واقعا درک اینکه فعالین بازار سرمایه به کدام یک از صحبتها و سوابق درخشان این کاندیداها در حوزه بازار سرمایه دلخوش کرده اند دشوار است، اما لطفا بابت این کاندیداهای همیشه در صحنه، به هم بی احترامی نکنید. امیدوارم اگر خدایی ناکرده، فردا روزی که کاندیدای محبوبتان رئیس جمهور شد و همچنان شاهد نابودی بازار سرمایه بودید از نحوه برخوردتان با سایر سهامداران خجالت نکشید.
برچسب ها : سوژه هفته انتخاب زاکانی مسعود پزشکیان پورمحمدی جلیلی قاضی زاده هاشمی قالیباف