۱۰ بازی برتر سال ۲۰۲۳ به انتخاب آرمان زرمهر، نویسنده

سال ۲۰۲۳ مملو از بازی و تجربههای گیمینگ کوچک و بزرگ بود و طی این مقاله قصد داریم به ده مورد از آثاری بپردازیم که امسال به شدت مرا شیفتهی خود کردند.
سال میلادی که گذشت را میتوان یکی از برترین ۳۶۵ روز در ۳۶۵۰ روز اخیر برای گیمرها دانست چرا که امسال شاهد آثار باکیفیت متعددی در کالیبرهای مختلف بودیم که تجربههای فوقالعادهای را برای مخاطبان این صنعت به ارمغان آوردند. یکی از ژانرهایی که امسال توانست به شدت بدرخشد ژانر وحشت بود که شخصا با آن زندگی میکنم بنابراین میتوان گفت سال ۲۰۲۳ حداقل برای من مملو از تجربههای جذابی بود که صدها ساعت زمان خودم را صرف تجربه و غرق شدن در آنها کردم.
در ادامه قصد دارم لیست ۱۰ تجربهی گیمینگ مورد علاقهام در سال ۲۰۲۳ را با شما به اشتراک بگذارم اما پیش از آن لازم به ذکر است که همانطور که از تیتر مقاله مشخص است این لیستها بر اساس نظر و دیدگاه شخصی نوشته میشود بنابراین ممکن است لزوما عناوینی که مد نظر شماست در این لیست دیده نشود.
۱۰. Amnesia: The Bunker
در جایگاه دهم عنوان Amnesia: The Bunker قرار میگیرد، اثری که در بین هیاهوی بازیهای بزرگ امسال تا حد زیادی به آن کم توجهی شد با این وجود شخصا از همان زمان معرفی انتظار آن را میکشیدم چرا که به نظر میرسید سازندگان سعی بر معرفی المانهای تازهای در این تجربه دارند که به نظر من حداقل روی کاغذ میتوانستند تجربهی یک نسخه از Amnesia را جذابتر از گذشته کنند و در نهایت پس از تجربهی آن متوجه شدم که درست فکر میکردم.
در طی هشت ساعت تجربهی این بازی حتی لحظهای از اتمسفر و روند این بازی خسته نشدم؛ تم جنگ جهانی و روایت داستان این بازی در یک پایگاه زیرزمینی متروکه حسابی حس کلاستروفوبیا را منتقل میکرد و به راستی احساس به دام افتادن در یک تلهی هولناک را در من بوجود میآورد. بهرهوری از المانهای گذشتهی مجموعه از جمله نقش مهم نور و منابع نور در این اثر همچنان اتفاق میافتد و به لطف طراحی هیولای اختصاصی این عنوان و خصوصیات آن حال شما در سناریویی قرار دارید که حتی استفاده از نور نیز میتواند به قیمت جانتان تمام شود.
چراغ شما برای روشن ماندن نیازمند شارژ شدن به صورت مکانیکی است و هنگام انجام این کار صدای زیادی تولید میشود که هیولایی که در دل تاریکی پرسه میزند را به سمت شما میکشاند بنابراین حالا خودم را در فرنچایزی که همیشه به نور پناه میبردم در حالی مییابم که از نور هراسان هستم.
بزرگترین المان تازهی این بازی دسترسی به یک هفتتیر است که تا حد زیادی المانهای بقا را در طول تجربه تشدید کرده و همچنین سازندگان با تکیه بر کارکرد دفاعی این اسلحه در مقابل هیولای این بازی تا حد زیادی قالب همیشگی «ناتوانی» مجموعه را حفظ کردند. به طور کلی Amnesia: The Bunker برخی از برترین ساعات دلهرهآور سال اخیر را برای من به ارمغان آورد.
۹. You Will Die Here Tonight
بعید نیست که اسم You Will Die Here Tonight تا به حال به گوشتان نخورده باشد، این بازی یکی از موردانتظارترین آثار مستقل وحشت سال ۲۰۲۳ برای من محسوب میشد که برای مدت زمان قابل توجهی آن را دنبال کرده و انتظار عرضهاش را میکشیدم. این اثر در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳ عرضه شد و در حالی که متاسفانه نتوانستم یک نقد و بررسی اختصاصی برای آن تدارک ببینم اما حداقل در این مقاله این فرصت مهیا شد تا دربارهی آن صحبت کنم.
You Will Die Here Tonight توسط استودیوی مستقل Spiral Bound Interactive LLC ساخته شده است و در نگاه اول میتواند حسابی شما را یاد یک عنوان دیگر در این ژانر بیاندازد و در واقع یک نامهی عاشقانه برای طرفداران قدیمی این ژانر محسوب میشود! با یک نگاه به فضاسازی و طراحی محیط این بازی به خوبی متوجه میشوید منبع الهام اصلی سازندگان این بازی حداقل در زمینهی طراحی، قسمت ابتدایی Resident Evil است اما در باطن رویکردی متفاوت نسبت به المانهای وحشت بقا دارد.
این اثر یک تجربهی وحشت بقا تمام عیار محسوب میشود که از تمامی مکانیزمهای ساختاری اصلی ژانر پیروی کرده و در عین حال حالتی همچون Permadeath دارد به طوری که هر بار کشته شوید کاراکتر شما در آن دور از بازی به کلی کشته شده و شما در نقش یکی دیگر از اعضای تیم بازی میکنید و مهمترین بخش این پروسه آن است که آثار تمام اعمالی که با کاراکتر پیشین انجام دادید در دنیای بازی باقی میماند و شما باید با درس گرفتن از دلایل مرگ و یا چالشهای پیشین استراتژی تازهای را با توجه به کاراکتر جدید و ظرفیتهای آن خلق کنید.
همچنین در سیستم مبارزات نیز به طور مستقیم از عنوان Resident Evil Gaiden الگوبرداری شده است و از همین رو شاهد سکانسهای مبارزات اول شخص نیز در این بازی خواهید بود. در نهایت پیشنهاد میکنم در صورتی که از طرفداران قدیمی ژانر وحشت بقا هستید حتما حتما از سازندگان آن حمایت و این اثر را تجربه کنید.
۸. Mortal Kombat 1
Mortal Kombat 1 یکی دیگر از تجربههای گیمینگ امسال بود که شخصا بسیار از دهها ساعت تجربهی آن لذت بردم و قطعا ساعات بیشتری را در سال ۲۰۲۴ به آن اختصاص خواهم داد. با وجود آن که بازی در بخش آنلاین خود بسیار از کمبود محتوا رنج میبرد اما شخصا به شدت از پیچشهای روند یادگیری و کمبوسازی بازی به لطف اضافه شدن مبارزان Kameo لذت بردم.
بخش داستانی بازی نیز همچون یک فیلم سینمایی بسیار سرگرم کننده برای ساعات متعدد مرا پای تجربهی خودش میخکوب کرده بود و از آن جایی که استودیوی Netherrealm همیشه استانداردهای کیفی بالایی را در بخشهای کمپین خود رعایت میکند این نسخه نیز همچون نسخههای پیشین به کمک پیچشهای تازه و همچنین کاراکترهای خود توانست مرا به شدت درگیر روند داستانی خود کند.
در نهایت تجربهی بازی در مقابل پلیرهای دیگر، ارتقا رنک و مهمتر از همه چیز یادگیری از دیگر پلیرها، بهبود استراتژی و کمبوها و همچنین یافتن راههای جدید برای استفاده از پتانسیل کامل یک کاراکتر به کمک مبارزان Kameo روندی اعتیاد آور است که شخصا بسیار از آن لذت بردم.
۷. Cyberpunk 2077: Phantom Liberty
Cyberpunk 2077 اثری بود که در زمان انتشار خود دچار مشکلات متعدد بسیاری بود و به هیچ عنوان نتوانست به پتانسیل نهایی خود دست یابد. با این وجود CDPR به کار روی این اثر و رفع مشکلات آن ادامه داد و در نهایت امسال شاهد انتشار آپدیت ۲.۰ در کنار بستهی الحاقی Phantom Liberty بودیم. بروزرسانی ۲.۰ با لیست انبوهی از بهبودها و حتی برخی تغییرات ریشهای همراه بود که تجربهی گیمپلی این اثر را بسیار بهبود میبخشید.
محتوای اضافه Phantom Liberty نیز به طور تمام و کمال از این تغییرات و بهبودها بهره میبرد و با وجود آن که ۲.۰ آپدیتی رایگان محسوب میشود اما شخصا این دو را مکمل یکدیگر میدانم. Phantom Liberty رسما همچون یک بازی کامل یک داستان پر فراز و نشیب جذاب را همراه با کاراکترهای جذاب متعدد را روایت میکند و همچنین تا حد زیادی شخصیتپردازی برخی از کاراکترهای داستان اصلی بازی را نیز بهبود میبخشد. علاوه بر آن هنرنمایی بسیار خوب Idris Elba و دیگر بازیگران در این DLC کمک بسیاری به گیرایی داستان آن میکند.
تغییرات سیستم مبارزات، درخت مهارتها و همچنین طراحی محیط جذاب این بستهی الحاقی همگی دست به دست هم میدهند تا تجربهی نهایی Phantom Liberty را به چیزی تبدیل کنند که همهی طرفداران و مخاطبان Cyberpunk 2077 برای سالها انتظارش را میکشیدند.
۶. Street Fighter 6
یکی دیگر از تجربههای جذاب امسال برای من Street Fighter 6 است که حقیقتا از همان ابتدای معرفی حس بسیار خوبی نسبت به آن داشتم و پس از تجربهی آن با قاطعیت از آن به عنوان یکی از برترین و گستردهترین بازیهای مبارزهای چندین سال اخیر یاد کنم. بخش داستانی بازی با وجود آن که لزوما منسجم و عمیق جلوه نمیکند اما مملو از محتواست که میتواند ساعتها مخاطبانش را سرگرم خود کند.
علاوه بر آن این بازی در بخش اصلی هر اثر مبارزهای یعنی گیمپلی عملکردی فوقالعاده را در بعد تکنیکال به نمایش گذاشته و با افزودن مکانیزمهای کاملا تازه به قالب سابق فرنچایز یکی از لذتبخشترین تجربههای مبارزهای را در عمق و لایههای متعدد به نمایش میگذارد که یادگیری آن میتواند به شدت سرگرم کننده باشد.
بخش آنلاین این بازی نیز نمادین بوده و کپکام با طراحی یک بخش اجتماعی کاملا پویا در دل این بخش توانسته است حس و حال کلوپهای بازی و آرکیدها را به خوبی به دنیایی مجازی منتقل کند که جذابیت این بخش را چندین برابر کرده و به لطف Roll Back Netcode شاهد عملکردی فوقالعاده با ثبات و عالی در زمینهی اتصال در بخش آنلاین هستیم. Street Fighter 6 یک قدم گسترده در زمینهی کیفی برای ژانر خود به شمار میآید و شخصا ساعات بسیار خوبی را در آن سپری کردم.
۵. God of War Ragnarok: Valhalla
حقیقتا تا یک ساعت ابتدایی تجربهی بستهی الحاقی Valhalla حتی تصورش هم نمیکردم در حدی غرق روند این DLC شوم که در نهایت از آن به عنوان یکی از بهترین تجربههای گیمینگم در سال ۲۰۲۳ یاد کنم. بستهی الحاقی Valhalla یک تجربهی روگ لایک را در قالب ساختار سینماتیک بازی اصلی ارائه میدهد که لزوما کار بزرگ یا برجستهی خاصی را برای پیشبرد این ژانر انجام نمیدهد و حقیقتا شخصا هرگز از آن انتظار چنین کاری را نداشتم؛ با این وجود تجربهی این بستهی الحاقی حداقل در بعد گیمپلی برای من بسیار درگیر کننده و لذت بخش بود و به نظرم بالانس بسیار مناسبی بین گیمپلی و روایت آن وجود داشت.
بزرگترین دلیل لذت بردن من از این بازی داستان و روایت آن است؛ شخصا لزوما نیازی به سکانسهای سینماتیک گسترده و پر هرج و مرج برای لذت بردن از داستان یک بازی ندارم و به لطف آثار وحشت بقا به شدت از داستانسراییهایی که در دل روند بازی اتفاق میافتند بسیار لذت میبرم و Valhalla نیز دقیقا چنین رویکردی نسبت به روایت خود دارد.
گاها چند دیالوگ فکر شده که با صداگذاری مطلوب منتقل شود تاثیرش برای من بسیار فراتر از سکانسهای سینماتیک است و Valhalla مملو از دیالوگهایی است که وزنشان به خوبی احساس شده و همگی به خوبی ترسها، نگرانیها و افکار درونی Kratos را بیان میکنند و پس از مدتها این فرصت را فراهم میکنند تا این کاراکتر بازتابی بر ابعادی از خود داشته باشد که هرگز بدین شکل جست و جو نشده بودند و شخصا بسیار از آن لذت بردم.
۴. Blasphemous 2
قسمت دوم Blasphemous 2 تجربهای بود که به راستی مرا غافلگیر کرد چرا که فکر نمیکردم تا این حد از تجربهی آن لذت ببرم اما این بازی به راستی یک تجربهی مترویدونیای عالی بود که به عنوان یکی از طرفداران پروپاقرص فرنچایزهای Castlevania و Metroid به شدت از آن لذت بردم.
طراحی نقشه بازی عالی بازی و تنوع بسیار مطلوب محیطهای بازی باعث میشوند هر یک از بخشهای بازی حس و حال و هویتی اختصاصی خودشان را داشته باشند که زمانی که با ساندترک عالی این اثر مکمل میشدند یک هارمونی عالی و تقابل مثال زدنی را رقم میزدند که به شدت روند تجربهی بازی را لذت بخش میکردند.
علاوه بر این موارد طراحی دشمنان و باسها این اثر نیز یکی دیگر از ابعاد آن به شمار میآید که مرا محو خود کرده باعث میشد حتی از نگاه کردن به این بازی نیز لذت ببرم. همچنین تنوع بسیار خوب در این بخش باعث میشود شاهد الگوهای متنوع در بخش مبارزات گیمپلی نیز باشیم که به خوبی باعث میشوند تا از حداکثر پتانسیل اسلحهها و محیط خود بهره ببرید.
همچنین بخش پلتفرمر بازی نیز چالشهای مناسبی را ارائه داده و به لطف طراحی مناسب نقشه و پاداشهای ارزشمند پلیر را تشویق به در آغوش گرفتن این چالشها و جستوجوی محیط بازی میکنند. این بازی قطعا یکی از برترین بازیهای دو بعدی به شمار میآید که طی چندین سال اخیر تجربه کردم.
۳. Dead Space Remake
کسانی که مقالات مرا طی سالهای اخیر دنبال کردند احتمالا میدانند که نسخهی ابتدایی Dead Space اثری بسیار مهم و ارزشمند برای من محسوب میشود. زمانی که نمایشهای اولیهی نسخهی بازسازی شدهی آن را دیدم در حالی که برای آن هیجان زده بودم اما در عین حال کمی در دوگانگی به سر میبردم که آیا این بازی نیازمند یک Reimaginig کامل است یا صرفا یک بازسازی گرافیکی برای آن کافی است؟ سرانجام زمانی که امکان تجربهی این اثر برایم میسر شد حقیقتا شگفت زده شده بودم چرا که این ریمیک به من یادآوری کرد که DS تا چه حد در طول زمان انعطاف پذیر باقی مانده است!
در حالی که این «بازسازی» بسیاری از خصوصیات ساختاری را مخصوصا در بخش گیمپلی دست نخورده باقی میگذارد اما در طرف دیگر بهبودهای فراوانی را در بخش گرافیک و نورپردازی دریافت کرده است و حالا اتمسفر مثال زدنی این اثر به لطف نورپردازی و سایهزنیهای پویای آن شگفتانگیز به نظر میرسند و ترکیب آن با صداگذاری عالی محیط چنان محرک ترس قدرتمندی را بوجود میآورند که احتمالا به آن اعتیاد پیدا خواهید کرد. از طرف دیگر صداگذاری Isaac توسط صداگذار سابق او Gunner Wright و همچنین تغییرات و گسترشهای جزئی روایت بازی کمک شایانی به معنا بخشیدن به برخی از کاراکترها و اتفاقات ایشیمورا میکنند.
تجربهی Dead Space Remake مخصوصا پس از ناامیدی بزرگی که The Callisto Protocol به من تحمیل کرد آن چنان شیرین بود که بعید میدانم تا سالها طعمش از زیر زبانم محو شود.
۲. Alan Wake 2
حقیقتا اگر اجبار بر رتبهبندی نبود احتمالا این دو مورد آخر کاملا هم پای یکدیگر حرکت میکردند اما در نهایت در جایگاه دوم عنوان Alan Wake 2 قرار میگیرد که شخصا برای من یکی از بزرگترین سورپرایزهای امسال به شمار میآمد چرا که هرگز حتی تصورش هم نمیکردم این عنوان به درجهای که در حال حاضر در ذهن و دل من رسیده است برسد! فضاسازی، داستانسرایی، صداگذاری و موسیقی شگفت انگیز این عنوان آن قدر مرا درگیر و شیفتهی خود کردند که در نهایت باعث شدند پس از به اتمام رساندن آن تا چند روز احساس پوچی داشته باشم!
اولین ورود استودیوی Remedy به ژانر وحشت بقا آن چنان برجسته بود که رسما Alan Wake 2 در برخی از ابعاد خود این ژانر را به سمت جلو سوق میدهد. جاری شدن روایت بازی در گیمپلی و طراحی محیط، آن چنان هنرمندانه انجام شدهاند که به کلی مرز بین آنها را از بین میبرد و شما را در معرض یک تجربهی پیوسته و یکپارچه قرار میدهد که درست همچون داستان Alan شما را میبلعد و مغزتان را به بازی میگیرد.
در Alan Wake 2 همه چیز در خدمت داستان و روایت آن است و از همین رو پیچشهای آن نیز آرام آرام به ابعاد دیگر رنگ پس میدهند از همین رو آرام آرام متوجه میشوید شما نیز در خدمت دنیا و داستان بازی هستید حتی زمانی که فکر میکنید در کنترل مطلق هستید.
۱. Resident Evil 4 Remake
و اما برای من در جایگاه اول بهترین بازی ۲۰۲۳ عنوان Resident Evil 4 Remake قرار دارد، یک بازسازی عالی که توانست یکی از برترین تجربههای تاریخ گیمینگ را مدرنیزه کرده و در مقیاس گستردهتر دوباره به تصویر بکشد. برجستهترین خصوصیت RE4 اورجینال به عنوان یک تجربهی گیمینگ آن چرخهی «فان» و سرگرم کنندهاش بود که باعث میشد در هر بازهای از زمان به راحتی آن را روی کنسول یا کامپیوترتان اجرا کرده و به پای تجربهی آن بنشینید و به نظر من این خصوصیتی است که به بهترین شکل به نسخهی بازسازی شدهی این اثر منتقل شده و در آن ترجمه شده است به طوری که با هر بار به پایان رساندن آن بیشتر مشتاق آغاز دور تازهای از بازی میشدم.
علاوه بر آن بهبودها و گسترشهایی که در داستانسرایی و شخصیتپردازیهای بازی اعمال شده است نیز باعث شد بیش از پیش با برخی از شخصیتهای این نسخه ارتباط برقرار کنم. همچنین کپکام به شکل فوقالعادهای به جای حذف محتوای اورجینال در این بازسازی جایگاه آنها را تغییر داده و حالا تقریبا تمامی مکانها، باسها و جایگاهی که در طول تجربهی این اثر دارند منطقیتر از همیشه به نظر میرسند. محتوای اضافهی Separate Ways و Mercenaries نیز با رعایت همین استانداردهای کیفی بالا تجربهای عمیقتر را ارائه میدهد که صرفا دلیل بیشتری برای من در راستای وقت گذرانی در این بازی بود.
شخصا بهترین دقایق و لحظاتی که در سال ۲۰۲۳ در یک بازی ویدیویی سپری کردم متعلق به تجربهی این بازی بوده است و به همین دلیل آن را لایق جایگاه بهترین بازی سال خودم میدانم.
سخن پایانی
سال ۲۰۲۳ از آن دسته سالهایی در تاریخچهی گیمینگ است که چندین سال دیگر همگی به آن نگاه میاندازیم و با خود میگوییم «عجب سال دیوانهواری بود!»؛ از اخبار بزرگ و رونماییهای جنجالی در این سال گرفته تا عرضهی عناوین متعددی که هر یک تجربهای فوقالعاده برای مخاطبانشان به ارمغان آوردند همگی سالی را رغم زدند که همیشه در یاد بسیاری از ما باقی خواهد ماند. حقیقتا آنقدر تعداد عناوین جذاب و عالی در این سال زیاد بوده است که شخصا باید مدتی از سال ۲۰۲۴ را هم به تجربهی برخی از این عناوین که امسال موفق به تجربهشان نشدم اختصاص دهم.
در نهایت این لیست ۱۰ مورد از برترین تجربههای گیمینگ سال ۲۰۲۳ برای من بود، حال دوست دارم ببینیم چقدر اشتراکات بین لیست من و شما کاربران وجود داشته و همچنین مشتاقانه منتظر خواندن لیست برترین بازیهای سال شما در سال ۲۰۲۳ در بخش نظرات هستم.