قایم باشک با بیگانه؛ معرفی Alien: Isolation

اگر گمان میبرید که فقط جناب آقای Tyrant میتواند روی مخ شما راه برود، در اشتباه هستید. خیر! در دنیای بازیهای ویدیویی آثار بسیاری وجود دارند که سبک Stalker را ستون و اساس خویش قرار دادهاند؛ یعنی سبک همان مکانیکی که Mr. X در Resident Evil 2 Remake داشت.
برای ذکر بهترینهای این سبک، میتوان به یک بازی ویدیویی در ژانر Immersive (غوطهور کننده مانند Dishonored) اشاره کرد، بازیای که PC Gamer آن را در حد و اندازه جایزه Game of the Year بالا برد. همانی که هر چند فروشش SEGA را راضی نساخت، اما در میان طرفداران فرنچایز سینمایی Alien بهترین بازی برای بیگانه محسوب میشد. و حالا این اثر جذاب و دلهره آور کسی نیست جز Alien: Isolation.
با ما همراه باشید…
- بیگانه نامی آشنا
- نخوانید اگر…
- گیم پلی بیگانه نیست
- نقشه و فیزیک بازی متفاوت هستند
- Craft کردن را کاملا میشناسید
- مخفی کاری
- قایم باشک با بیگانه
- حساسیت به صدا
- حبس نفس
- نبرد با بیگانه
- داستان
- طراحی، گرافیک و موسیقی
- گیم پلی بیگانه نیست
- همین الان ماجراجویی را شروع کنید!
بیگانه نامی آشنا
بیگانهای با نام Xenomorph
در سال ۲۰۱۴ شرکت Creative Assembly بیگانه: انزوا را توسعه داد؛ در حالی که خبر نداشت برای بازی ویدیوییاش ۱۳ جایزه دارند روزشماری میکنند. همچنین، همان طور که گفته شد، SEGA مسئولیت انتشار بازی را پذیرفت تا فروش حدود ۲.۱ میلیونی Alien: Isolation را رقم بزند.
بازی کاملا بر اساس فرنچایز بیگانه پیش میرود و ماجرای ۱۵ سال بعد از رخدادهای فیلم سینمایی Alien (1979) را نشان میدهد. شرکت Creative Assembly میخواست حتما اثرش رد پاهای فیلمهای ریدلی اسکات و جیمز کامرون را دنبال نماید و از اکشنی که در ادامه به مجموعه فیلمها اضافه گردید، تا حد ممکن خودداری کند.
تلاش سازندگان میوه خودش را داد. ژانر بازی در محدوده Survival Horror (بقا-وحشت) با موفقیت فرود آمد و هیچ کدام از اعضای سفینه از نتیجه کارشان ناراحت نبودند؛ تا حدی که میخواستند حتی نسخه دوم بازی را بسازند. لیکن متاسفانه توسعه دهندگان اصلی بازی به این شرکت و آن شرکت دست به دست شدند و اصلا دیگر در آن شرکت کار نمیکردند. فلذا پروژه تولید Alien: Isolation 2 برای همیشه در فضا جیغ زد؛ ولی هیچ کس نتوانست صدایش را بشنود.
In space no one can hear you scream.
در فضا هیچ کس جیغ زدنهایتان را نمیتواند بشنود.
Alien 1979
نخوانید اگر…
– هوش مصنوعی بازی به شدت سخت و بیرحمانه طراحی شده. یعنی انتظار نداشته باشید که NPCها مثل مخفی کاریهای Assassin’s Creed، Dishonored یا Marvel’s Spider-Man رفتار نمایند. اینجا همه چیز فرق میکند و مانند انسان رفتار خواهند کرد.
IGN و GameSpot بابت همین بخشش نداشتن و نامهربان بودنِ گیم پلی با منتقدهای دلسوز و مهربانشان (Unforgiving)، یکی دو نمره از بازی کم کردهاند. اگر شما نیز مانند منتقد آنها تحمل بیرحمی بازی را ندارید، کاملا بیخیال شوید.
رباتها تا پای آخر جانشان کاراکتر اصلی را تعقیب میکنند و رد شما را میگیرند | سختترین دشمنان بازی همینها هستند
– در صورتی که با You Diedهای Dark Souls و Elden Ring مشکلی دارید، قطعا با Game Overهای Alien: Isolation نیز کنار نخواهید آمد. البته منتقد IGN که سختی بازی برایش آزار دهنده بوده (!)، این حرکت را در عرصه بازیهای ویدیویی شجاعانه (Brave) خطاب کرده.
– ممکن است احساس کنید که بازی دارد کُند و تکراری میشود. گر چه این یک توهم دیداری است، ولی تا حدودی هم صحیح میباشد. هر چند که به شخصه هیچ وقت حس کندی و تکرار به من دست نداد. اما اگر بیش از حد تنوع طلب هستید و حوصله چرخیدنهای متناوب در فضا و سفینه، فرار کردن، قایم شدن، درگیری با رباتها و انسانها و Craft کردن را ندارید، این بازی مناسب شما نیست.
– برای داستان جذاب و تعلیقهدار به سراغ بیگانه: انزوا نیایید. بازی بیشتر ساعاتش را بر دور محور گیم پلی میچرخاند؛ با این حال، طرح داستانی جالبی دارد و همکاری بسیار عالی گیم پلی هم میتواند شما را به جلو بکشاند. اما چشم انتظار پیچش داستانی (Twist) و غافلگیری خاصی نباشید.
لازم به ذکر است که من به شخصه باگ یا ایراد به خصوصی در بازی ندیدم. پس به پرداختن به این موضوع نیازی نیست و به جای آن، یک راست به درون ماجرای گیم پلی میپریم…
گیم پلی بیگانه نیست
گیم پلی بیگانه نیست؛ آخر با چنین مایه و رنگی قبلا سر و کار داشتهاید. ما تک تک آشناییها را بررسی میکنیم و همچنین یک نگاهی هم دقیقتر میاندازیم تا ببینیم که آیا ویژگی مخصوص و جدیدی هم دارد یا نه.
نقشه و فیزیک بازی متفاوت هستند
محدوده دایرهای مشخص میکند که کاراکتر اصلی کجا باید تشریف ببرد
اولین و ابتداییترین چیزی که در بازی با آن سر و کار خواهید داشت، نقشه بازی است. اما این نقشه با نقشههای بقیه بازیها تقریبا فرق میکند. بدین شکل که محدوده هدف شما نشان میدهد، ولی مسیرش را در اختیارتان قرار نمیدهد؛ درست همانند بازیهای استراتژیک. باید خودتان راهها را طی کنید تا مسیر در نقشه از پنهانی بیرون بیاید که احتمالا بعدا نیازمندش هم خواهید شد. چرا که ممکن است همان راهها را بخواهید دوباره طی کنید.
اکثریت بازیکنان اشتباه میکنند و گمان میبرند بازی به آنها مقصد هدف را نشان نمیدهد (به عبارتی دیگر، مکان انجامِ ماموریت بعدی). به خاطر همین هم نقشه را شرح دادم؛ شما اشتباه نکنید. بازی مکان را کاملا معین مینماید، فقط مسیر رسیدن به آن را نمایش نمیدهد.
ضمن اینکه توجه داشته باشید که نقشههایی نیز به صورت پراکنده در فضای سفینه پخش شدهاند و با جمع آوری آنها، مسیرها برایتان آشکار خواهند شد؛ یعنی بدون نیاز به کشف کردنشان.
در عنوان بند از فیزیک حرف زدیم، پس یک نکته کوتاه از چنین مورد مهمی میگویم: توجه بفرمایید که فیزیک در بازی واقعگراست. منظورم این است که اگر دیدید مثلا یک سیم برقِ قطع شده آویزان بود و میبایست از کنارش رد شوید، حواستان باشد که با آن برخورد نکنید. خودم به حساب اینکه این بازی هم مثل بقیه بازیهاست، فریب خوردم و کاراکتر کمی دچار برق گرفتگی شد.
Craft کردن را کاملا میشناسید
فریب قیافهاش را نخورید | آنقدرها هم پیچیده و سخت نیست
سیستم Craft شبیه مکانیک The Last of Us است. در طی راه با تعداد مختلفی از خرت و پرتهای مختلف برخورد خواهید داشت که با آنها میتوانید ابزار یا سلاح متفاوتی را Craft کنید. البته کارمان به این راحتیها هم نیست و برخی از ابزارها نیازمند یافتن Blueprintها (کاغذ طرح اولیه برای ساخت یک چیز) هستند.
مسئله دیگر، موردی است که در تمام بازیهای ژانر بقا کم و بیش دیده میشود؛ محدود بودنِ Inventory. البته تا حد بازیهای ژانر ترسناک مانند Resident Evil 2 Remake وحشتناک نیست. نگران نباشید! به عنوان مثال، تا اندازه مشخصی میتوانید بمب صدا بسازید (بمب صدا برای جلب توجه بیگانه و NPCهاست) یا تا مقدار خاصی از فلان خرت و پرت را مجاز به برداشتن هستید.
مخفی کاری
همانند هر بازی ویدیویی در ژانر Stealth (مخفی کاری) است و تنها در ویژگیهایی به خصوص دارای تفاوتهای ویژهای میباشد.
در قدم اولِ مخفی کاریمان باید تذکر داد که هوش مصنوعی آدمها و رباتها از بیگانه وحشتناکتر به نظر میرسند. بیگانه تنها در صورتی شما را میبیند که یک راست جلویش قرار بگیرید. چون گویا نمیتواند طرف چپ و راستش را ببیند. مگر اینکه زیادی ضایع بازی دربیاورید. ولی از طرف دیگر، پیشنهاد میکنم به یک شیوه از مخفی کاری برای او متوسل نشوید. چون بازی از شیوه و سبک انجام مخفی کاری الگوریتم میگیرد و ناجوانمردانه به هوش مصنوعی Alien تقدیم مینماید.
در قدم دوم، باید خاطر نشان کرد که سبک مخفی کاری هر مرحله از بازی بسته به ابزارها، سلاحها و NPC روبهرویتان فرقهایی از خود به نمایش میگذارد. برخی اوقات به ناچار باید وارد کمدهای آهنی شد، زیر میز پنهان گردید، از طریق دریچه تهویه هوا میانبر زد و دیگر مسائلی شبیه به آنان.
برای یک تجربه مخفی کاری جذاب دکمه انجام بازی Alien Isolation را نگه دارید
قسمت آدمها بیشتر یادآور Assassin’s Creed از نمای دوربین اول شخص است. میتوانید آنها را بکشید یا اینکه بیسر و صدا از کنارشان رد شوید. اما گاهی واقعا مجبور به کشتن خواهیم شد.
قسمت رباتها نیز همانند آدمهاست. با این تفاوت که رباتها به راحتی انسان درب و داغان نمیشوند و به سلاحهای مخصوصی برای کشتارشان نیازمند میگردید. ضمن اینکه ربات و آدم هیچ وقت کنار هم ظاهر نخواهند شد. خیالتان راحت!
ضمنا، فرار کردن از دست آدمها و رباتها امکان پذیر است. ولی رباتها بدجور تعقیب میکنند. از این گذشته، اگر احساس کردید مخفی کاریتان سخت شده و حوصله آدمها را ندارید، یک بمب انفجاری یا بمب صدا وسط معرکهشان بیندازید. بیگانه میآید و تک تکشان را میخورد. اما حالا باید با او دست و پنجه نرم کنید!
ضمن اینکه حواستان را باید جمع کنید؛ اگر Alien را به دنبال خود بکشانید، سر کارش نگذارید و بعد با یک NPC بیگناه در محیطی آرام که اصلا احتمال حضورش در آن صفر است، صحبت کنید، متاسفانه احتمالش صد درصد میشود. مخفی هم بشوید، NPC را میخورد و بعد از آن، کاراکتر شما را یک لقمه چپ میکند!
و اما قسمت Alien…
قایم باشک با بیگانه
قایم باشک با بیگانه، به مراتب جذابتر از مخفی کاری با دیگر افراد موجود در سفینه است. چرا که مکانیک آن به شدت شبیه Mr. X در Resident Evil 2 Remake میباشد و حرکاتش قابل پیش بینی نیست. اما یک خبر بد دارم؛ بیگانه به صدا حساس است.
◆ حساسیت به صدا
شاید بگویید خب مگر مشکلش چیست. من هم میگویم: «Saveهای بازی به صورت خودکارند و تنها در جاهای مخصوصی از سفینه میتوانید ذخیره دستی را انجام دهید. بدین شکل که کاراکتر کارت خود را در دستگاه Save میکشد و… بیپ… بیپ… بیپ… آن وقت تازه منوی ذخیره باز میشود! اگر شانس بیاورید، بیگانه آن نزدیکیها نباشد و القصه، منوی ذخیره زودتر از Alien بیاید، محیط بازی Pause شده و میتوانید ذخیره نمایید.»
روند ذخیره دستی | باز جای شکرش باقیست که خود بازی هرازگاهی دخیره خودکار را انجام میدهد
مسئله فقط این نیست. بعد از مدتی بازی به ما لطف فرموده و دستگاهی کوچک را تقدیم ما میفرماید تا بتوانیم مکان بیگانه بیرحم را تشخیص دهیم. اگر دستگاه را روشن نماییم و نقطه سبزی در صفحهاش نمایش داده شود، یعنی آن جانور ناشی همان حوالی است. خب چنین موردی واقعا عالی است! ولی میدانید مشکل کار کجاست؟ دستگاه هنگام کارش بیپ بیپ میکند.
Motion Tracker
همچنین، اگر کنترلر کنسول شما قابلیت میکروفون را داشته باشد، بیگانه به صداهای منتقل شده از طریق آن واکنش نشان داده، پیدایتان میکند. البته پیشنهاد میکنم اصلا سراغ چنین ویژگیای نروید. به خصوص اینکه ممکن است وسط مخفی کاری با Alien، موقع غذا شود و یکی در خانه داد بزند: «هی! فلانی! موقع ناهار شده! نمیآیی؟» البته شاید حرفم را تنها یک شوخی بیمزه و ناگیرا ببینید. ولی من دارم با چهرهای جدی این پیشنهاد را به شما میدهم.
◆ حبس نفس
از صدا بگذریم، به مورد بعدی میرسیم که حبس نفس است. وقتی در کمدی پنهان میشوید، فکرِ اینکه دیگر پیدایتان نمیکند را از سرتان بیرون بیندازید. آخر Alien تک تک کمدهایی که احتمال حضورتان در آنها بالاست را بررسی مینماید. نزدیک کمد میآید و هوای بازدمی را سر میدهد.
منتها هیچ جای نگرانی نیست، زیرا بازی هنگام چنین لحظهای تذکر میدهد تا به شکل QTE دکمه خاصی را یکبار بفشارید و فلان دکمه را نگه دارید.
جای نگرانی وقتی هست که بیش از حد به کمدها متوسل شوید. آن وقت حتی اگر نفستان را با موفقیت حبس نمایید، بیگانه تعارف را کنار میگذارد و برای عرض ارادت، درب را یکهویی و سریع میگشاید!
البته با خودتان نگویید: «وای! خیلی بدجور و سخت است! این بازی برای آزارطلبهاست!» چون همه اینها احتمالاتی بر اساس الگوی شیوه بازی کردن شما هستند؛ مثل تاس انداختن. من خودم میدیدم که استریمرها چنین فجایعی سرشان میآمد، ولی به شخصه شانس میآوردم و به ندرت با این بلاها و فتنههای بازی ملاقات میکردم.
◆ نبرد با بیگانه
دیگر لااقل از شر یکی از مزاحمهای سفینه راحت میشوید
خوشبختانه از جایی به بعد (حدوداً یک سومِ آخر بازی)، اسلحهای را میسازید که به وسیله آن میتوانید تا مدتی از شر بیگانه راحت شوید. این اسلحه تنها کاری که میکند، آتش زدن طرف مقابل است. ولی هیچ وقت Alien را نمیکشد. تنها موجب فرارش میگردد و برای ما مدتی کافی وقت میخرد. چرا که دوباره بازخواهد گشت و باز هم باید با آتش، هواییاش بفرمایید تا باز و باز و باز هم فرار کند.
و حالا بدبختانه بایستی بدانید که Alien، تنها Alien آنجا نیست. قسمتهایی از بازی با بیگانههای کوچولو آشنا میشوید و از آنجا به بعدش کلاهمان پس معرکه است. هر وقت صدای جیغ بچگانهای را میشنوید، سریع به کاشیهای زیر پایتان خیره شوید و اطراف را بررسی کنید. چون قرار است یک انگل به صورت کاراکترتان بچسبد! باید قبل از آن با آتش، انگل را بکشید.
و حالا وای به وقتی که آتش اسلحهتان با مصرف اسرافی تمام شود. اگر کپسول پیدا نکنید، در آن مرحله امکان دارد که گرفتار شوید و نتوانید ادامه دهید. یک جورهایی ناچارید آن مرحله را از اولِ اول دوباره طی کنید. حقیقتش، این مصیبت به شخصه در مرحله هفدهم برای خودم هم پیش آمد و گرفتارم کرد (درباره تعداد مراحل در بخش داستان توضیح میدهیم).
در هر صورت و با وجود این همه سخت گیریهای جذاب، به قول یکی از منتقدان، “برخی اوقات احساس میکنی انگار Alien به تو نیاز دارد” و برای همین هم هوش مصنوعیاش همانند دیگر NPCها تا حدودی سخت نمیگیرد.
داستان
Amanda Ripley | این شخصیت در دنیای فیلمها وجود ندارد
ماجراجویی بر مبنای شخصیت اصلی بازی، آمندا ریپلی (Amanda Ripley) میچرخد. آمندا ریپلی دختر الن ریپلی (Ellen Ripley) از فیلم اول مجموعه بیگانه میباشد و درباره ناپدید شدن مادرش در ایستگاه فضایی Sevastopol تحقیق میکند.
آمندا، از بخت بدش، هنگام انجام یک ماموریت حادثهای برایش رخ میدهد و در یک سفینه رها شده گیر میافتد. ماجرا وقتی بدتر میشود که سفینه و همراهانش او را رها میکنند و او میماند و محلی برای قایم باشک با بیگانه. جانوری که در مرحله پنجم بازی، آن روی خودش را بالا میآورد.
حرف از مرحله شد، پس باید گفت که ماجرا در طول ۱۹ مرحله داستانی نفس میکشد. برای اتمام کل این مراحل، تقریبا به ۱۸ و نیم ساعت زمان نیاز خواهید داشت (بر اساس سایت HowLongToBeat.com).
طراحی، گرافیک و موسیقی
بعد از سوزاندن Alien از فاصله خیلی نزدیک ممکن است این جانور از شدت خشم و قبل از فرارش یک پس گردنی خدمت کاراکتر اصلی تقدیم کند | آن موقع شمایید و نوار سلامتی که متاسفانه اندکی کم شده
با وجود اینکه سال نشر بازی ۲۰۱۴ است، طراحی و گرافیک محیط آن تقریبا چشمنواز هستند و میتوانند کاملا حس و حال تیره فیلم را به ذهن مخاطب تزریق کنند. بنابراین، هنوز هم میتوان به راحتی بخش بصری بازی را از نقاط قوت آن دانست.
لیکن طراحی مراحل از جایی به بعد در ظاهر تکراری میگردد که خب موردی منطقی است؛ محل رخداد داستان در یک سفینه خالی و رها شده میباشد و قطعا نباید تنوع ویژهای را از چنین مکانی طلب کنیم. البته گاه گاهی نیز به خارج از سفینه سفر مینمایید که باز هم محیطی جذاب و از لحاظ گرافیکی عالی به چشم میآید.
در کنار بخش بصری، صدا و موسیقی در بازی به شدت در ایجاد اتمسفر بقا و ترس واقعا ثمربخش عمل میکنند. قدر قسمت صوتی را وقتی میفهمیم که با هدفون تجربهمان را رقم بزنیم. صداهای سه بعدی معمولا در همه بازیهای ویدیویی وجود دارند، لاکن به نظرم تجربه صوتی Alien: Isolation طعم بهتری دارد. به خصوص اینکه با نبودِ هدفون، فرار کردن از دست بیگانه و تشخیص مکان دقیقش سخت خواهد بود.
موسیقی در بازی معمولا بیشتر در نقش دلهرهآور بازیگری مینماید و آن چنان جنبه گوش نوازی ندارد. یعنی مشخص است که هدف نوازنده آهنگها در اکثر مواقع ترساندن بازیکن است، و نه زیبا نواختن موسیقیها. به فرض مثال، هنگام نزدیک شدنِ بیگانه به محلی که هستیم، یک آهنگ به حالت Action Riser پخش میشود (به آهنگی گفته میشود که آرام آرام صدایش بالا و بالاتر میرود تا در ذهن مخاطب تشویش و ناآرامی را القا نماید).
همین الان ماجراجویی را شروع کنید!
Alien منتظر شماست
تنها بازیای که با سطح سختی Hard تجربه کردم، همین Alien: Isolation بود و به معنای واقعی کلمه، لذت بخش بود. آزادی در محیط بیگانه: انزوا کاملا احساس میشود؛ درست مثل Dishonored که با روشهای مختلفی میشد ماجرا را تمام کرد.
البته بازیای که ما معرفی کردیم، چند پایان ندارد. ولی همان طور که راههای گوناگونی برای رسیدن به خدا هست، برای اتمام هر مرحله از ماجراجوییتان نیز روشهای متنوعی میتوانید به کار ببرید.
Have fun with hide-and-seek!
قایم باشک خوش بگذره!
نظر شما چیست؟
آیا آماده قایم باشک با بیگانه هستید!؟
ممنونم از همراهی شما دوستان گیمفایی عزیز
موفق و تندرست باشید